گالـــری / دانلـــود

درباره یــزد

یزد یکی از کلان‌شهرهای ایران و مرکز استان و شهرستان یزد می‌باشد که در مجاورت و نزدیک به مرکز ایران است. یزد به عنوان نخستین شهر خشت خام و دومین شهر تاریخی جهان شهره است. بافت تاریخی این شهر در سال ۱۳۹۶ ثبت جهانی شد. شهر یزد یکی از قطب‌های پزشکی و فرهنگی ایران به‌شمار می‌آید. یزد در بین رشته‌های شیرکوه در دشتی گسترده به نام دشت یزد و اردکان قرار گرفته‌است. نخستین صندوق امانات جهان ۱۷۰۰ سال پیش در حوضه تمدن این شهر بنا نهاده شده‌است. اوج آبادانی یزد، از سدهٔ «هشتم هجری» به بعد بوده و اتابکان یزد از مهم‌ترین عوامل پیشرفت این شهر در سده‌های گذشته به‌شمار می‌روند. یزد، در منطقه فلات مرکزی ایران واقع شده‌است. همچنین در سال ۹۸ برای بیست و ششمین سال پیاپی یزدی‌ها مقام نخست پذیرش در کنکور سراسری کشور را به خود اختصاص دادند. در دهه پنجاه سخنران محمدتقی فلسفی به یزد لقب «حسینیه ایران» داد، وجود حسینیه‌های بزرگ و مجهز و همچنین سبک سینه زنی و نوحه خوانی خاص و نخل برداری ظهر عاشورا و برپایی روضهٔ حسین بن علی در طول سال دلیل این نامگذاری است. بافت تاریخی شهر یزد در تاریخ ۱۶ اسفند ۱۳۸۴ با شماره ثبت ۱۵۰۰۰، به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است. شهر یزد به دلیل معماری تاریخی ارزشمند و بافت سنتی دست نخورده‌اش به عنوان اولین و تنهاترین شهر ایران در ۱۸ تیرماه سال ۱۳۹۶ در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. این شهر تاریخی به عنوان اولین شهر ایران و بیست و دومین اثر تاریخی کشور در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. یزد به عنوان شهر بادگیرها، دارالعباده، دارالعلم و دارالعمل، حسینیه ایران، شهر دوچرخه‌ها، شهر شیرینی، شهر قنات و قنوت و قناعت و شهر آتش و آفتاب معروف است.

نام یــزد
واژهٔ یزد، در لغت به معنای سپند و پاک بوده و وجه‌تسمیهٔ این شهر، سرزمین مقدس و شهر خدا است.
واژه‌هایی که در تاریخ‌ها، سفرنامه‌ها، سیاحت‌نامه‌ها و دیگر مدارک تاریخی مربوط به پیش از اسلام، ماد و پارت و نیز پیش از ورود آریایی‌ها تا دوران کنونی به یزد داده شده‌است عبارتند از:
الف: ایز - ایزاطیخه – ایزدیس – ایساتیس – ایستخای
ک: کت – کتروا - کته – کث – کثه – که – کهثه
گ: گث – گبست
د: دارالسیاده – دارالشیعه – دارالمؤمنین - دارالعلم - دارالعباده
ی: یزجی – یزد – یزدان شهر - یزدان گرد – یست – یسدی – یسن – یکس
واژه «یزش» به معنای ستایش و نیایش در زبان پارسی میانه است.
ابن بلخی در کتاب فارسنامه که در قرن ششم هجری تألیف شده، نام اصلی یزد را «کثه» نامیده و احمد بن حسین بن علی کاتب نیز در قرن نهم در کتاب تاریخ یزد نام «کثه» را تأیید نموده که معنی شهر کوچک است، زیرا در پارسی باستان این واژه به معنای کوچک است زیرا کثه در مقایسه با ایساتیس که شهر بزرگی بود در حومه یزد قرار داشته و کوچک بوده‌است.
اصطخری دربارهٔ یزد می‌گوید: «کثه مرکز یزد، شهری است درحاشیه کویر دارای هوای خوب و در عین حال واجد آسایش و تنعم شهرهای بزرگ است». واژه یزد نامی است باستانی، که ریشه در «یشت» یا «یزت» و «یسن» دارد، با مفاهیمی چون ستایش، نیایش، پرستش، ایزد و … که یکی از فصول پنجگانه اوستا هم، با یکی از این نام‌ها یعنی یشت خوانده شده‌است.
بعد از آمدن اسلام و گرایش مردم یزد به دین اسلام عنوان «دارالعباده» به این شهر داده شد. این نام توسط ملکشاه سلجوقی انتخاب شد، زیرا علاء الدوله کالنجار تقاضای حکومت یزد را از وی کرده بود تا در آن جا به عبادت بپردازد.
احمد کاتب مورخ یزدی قرن نهم هجری قمری، نوشته‌است که:
چون دولت از خاندان غزنویان روی بتافت، آفتاب دولت سلجوقیان از آسمان اقبال طلوع کرد و قزل ارسلان به سلطنت بنشست و بعد از او آلب ارسلان و بعد از او سلطان جلال‌الدین ملکشاه که بهادر این خاندان بود و او را وزیری چون نظام الملک بود.
سلطان ملکشاه از خراسان به عراق آمد و تمام عراق و آذربایجان در تصرف گرفت و به اصفهان آمد. علاء الدوله کالنجار سلطان را استقبال نمود و پیشکشهای پادشاهانه بگذرانید. سلطان ملکشاه او را تعظیم کرد که از سلاطین آل بویه او مانده بود. شرم داشت که اصفهان از او بگیرد. علاء الدوله را بگذاشت و خود به طرف بغداد روان شد و سه سال برفت. بعد از آن، به فارس مراجعت فرمود و هوای اصفهان داشت. پیش علاء الدوله فرستاد و او را خلعت پادشاهانه داد و گفت که حرمت تو بر ما واجب است. اما بدان که مرا دوازده هزار جانور همراه است، "اشاره به لشکریان ترک و آلتایی!" و هیچ مملکتی بغیر از اصفهان مرا جای نشست برنمی‌تابد، اگر صلاح باشد اصفهان را به من واگذارد و هر مملکت دیگر که می‌خواهد بستاند.
رسول پیش علاء الدوله آمد و مکتوب و خلعت سلطان بیاورد، علاء الدوله گفت فرمان بردارم و مرا داعیه سلطنت نیست، اما از وطن ناگزیر است. ولایت مختصر مرا کافی است که اقطاع من باشد و من در آنجا به عبادت مشغول گردم. باقی‌سلطان حاکم است؛ و رسول را نوازش فرمود و خلعت داد و بازفرستاد.
چون رسول پیش ملکشاه آمد، ملکشاه بدو آفرین کرد و او را بستود و دختر عمّ خود، سلیمانشاه، ارسلان خاتون را نامزد او کرد و زفاف کردند و به استصواب رأی نظام الملک یزد را نامزد علاء الدوله کالنجار کردند و گفتند: یزد عبادت‌خانه اوست، و یزد را «دارالعباده» نام کردند و علاء الدوله را با ارسلان خاتون و تبع او روانه یزد کردند، در سنه اربع و خمسمائه.
و اصفهان به سلطان ملکشاه بازماند و سلطان به اصفهان آمد و دارالسلطنه ساخت؛ و مدفن سلطان در اصفهان است و بعضی فرزندان مثل سلطان محمد و برکیارق و سلطان محمود. نیز گویند نظام الملک در اصفهان مدفون است.
اسامی منتسب به این شهر یعنی کثه (شهر دارای کتس=قنات)، فرافر (دژ بالایی)، هرفت (دژ نگهبانی)، ایساتیس (شهر دارای چشمه پوشیده نیرومند یا قنات نیرومند)، ایستیخای خبر بطلمیوس در صحرای کرمان ("ایس- تی-خاً به همان معنی ایساتیس) و یزد (شهر دارای چشمه پوشیده=قنات)، نشانگر اهمیت دیرین و بزرگی این شهر کویری باستانی می‌باشند. وجه اشتقاق خود نامهای فارسی قنات یعنی کاریز (کا- ریز) و کتس (کت- اوس) هم چشمه ریزان و خانه چشمهاست. آثار این قنات نیرومند تاریخی دورتر از خود شهر یزد، در بین کوه‌های شیرکوه و مهریز باقی مانده‌است.

پیشینه یــزد
استان یزد از سرزمین‌های کهن و تاریخی ایران زمین است. ابن حوقل در کتاب «ایران فی صورة الارض» دربارهٔ یزد می‌نویسد: «از مهمترین شهرهای ولایت اصطخر از سوی خراسان «کثه» است و آن حومه یزد و ابرقویه می‌باشد… اما کثه که حومه یزد است، شهری است در کنار بیابان و هوای آن خشک سالم است و مانند شهرهای کوهستانی فراخ نعمت است و روستایی دارد که محصولش ارزان است. بیشتر بناهای آن دراز شکل است و از گل ساخته شده. در آنجا شهری است استوار که قلعه‌ای با دو دروازه آهنین دارد: یکی به نام ایزد (باب ایزد) و دیگری در مسجد (باب‌المسجد) که نزدیک مسجد جامع است. این جامع در ربض قرار دارد و آبهای آن از قنات تأمین می‌شود…»
در بعضی از منابع بنای اولیه برخی از شهرهای این استان چون (میبد) را به سلیمان پیغمبر، (یزد) را به ضحاک و اسکندر مقدونی و (ابر کوه) را به ابراهیم پیغمبر نسبت داده‌اند. این بیانگر قدمت و دیرینگی پیشینه تاریخی و فرهنگی سرزمین و مردم این دیار است. مجموعه آثار باستانی پراکنده موجود در این استان نیز به سهم خود گویای این پیشینه تاریخی است. آثاری چون دست افزارهای سنگی بدست آمده از دره‌های شیر کوه، نگاره‌های روی تخت سنگ کوه ارنان، تکه سفال‌های منقوش نارین قلعه میبد – متعلق به دوره ایلامی، غارهای استان و آثار معماری و شهرسازی باستانی و… نشان می‌دهد مدنیت یزد، در چهار کانون باستانی (مهریز و فهرج)، (یزد)، (رستاق و میبد) و (اردکان) متمرکز بود. پژوهشگران این منطقه را که در مسیر شاهراه‌های باستانی (ری – کرمان) و (پارس – خراسان) قرار داشت، جزء سرزمین‌های دوردست مادها شمرده‌اند.
احمد بن حسین بن علی کاتب یزدی، می‌نویسد: «هنگامی که عده‌ای از بزرگان ایران در ری علیه اسکندر مقدونی به مخالفت پرداختند، اسکندر آنان را دستگیر کرد و خواست که همراه خود به استخر فارس ببرد، چون به ناحیهٔ یزد رسید، زندانیان را درچاهی محبوس کرد و آن محل را کِثَه (به یونانی یعنی زندان) نامید. پس از اینکه اسکندر یزد را ترک گفت، نگهبانان به کمک زندانیان به آبادانی و عمران یزد همت گماشتند»
برخی از جغرافی‌نگاران، تاریخ ساخت یزد را به یزدگرد اول، ساسانی نسبت می‌دهند که وجه تسمیهٔ یزد در ارتباط با نام وی و واژه «یزش» به معنی ستایش و نیایش در زبان فارسی میانه است. بهرام گور نیز در هنگام حرکت خود به سوی خراسان چون به ولایت کثه (یزد) رسید، بیماری وی اندکی بهبود یافت و این سرزمین مبارک داشت و دستور داد در آن‌جا شهری بسازند و چون به نام یزدان می‌ساخت آن را «یزدان گرد» نام نهاد.
چون بهرام گور درگذشت یزدگرد به پادشاهی رسید. وی دو پسر داشت به نام شاه فیروز و شاه بلاس. بعد از مدتی یزدگرد، یزد را به دو فرزندش بخشید و آن دو شهر را بین خود تقسیم کردند. شاه فیروز دو دِه در ولایت یزد ساخت، یکی «فیروز آباد مجومرد» و دیگری «فیروز آباد میبد».
زمانی که انوشیروان به حکومت رسید، یزد را به دختر خود «مهرنگار» بخشید و وی را از مدائن به یزد فرستاد و در آن‌جا ساختمان‌های زیادی ساخت.
در هشت فرسنگی یزد دهی ساخت و آن را «مهرگرد» نام گذاشت و اکنون آن قریه را «مهریجرد» می‌گویند. هم‌چنین در کنار میبد دهی ساخت و آن را «مهرجرد» نام نهاد و برادر وی «شاه هرمز» در جنب مهریجرد دهی ساخت و آن را «هرمیز» نام گذاشت که اکنون به «خورمیز» شهرت دارد.
پس از انوشیروان خسروپرویز به پادشاهی رسید. وی ولایت یزد را به دو دختر خود به نام‌های ایران دخت و توران دخت بخشید و دستور داد دهی بسازند و آن را «توران پشت» نام نهاد.
توران دخت هشت ماه پادشاهی کرد و بعد درگذشت. بعد از وی ایران دخت به سلطنت رسید. وی نماینده‌ای به نام «ابرند» به یزد فرستاد و به وی دستور داد که بر عمارت و آبادی یزد بیفزاید. ابرند نیز در دو فرسنگی شهر یزد ده جدیدی احداث کرد و آن را «ابرند آباد» نام نهاد.

اتابکان یزد
اتابکان یزد نزدیک به ۱۴۰ سال بر این خطه حکومت کردند. با کشته شدن فرامرز بن علی در جنگ با خان فتای، سلطان سنجر، حکومت یزد را به دختران فرمانده خود که پسری نداشت واگذاشت و رکن‌الدین سام از سرداران سپاه فرامرز را برای اداره یزد به اتابکی آنان گماشت. رکن الدین سام نخستین امیر این خاندان به علت پیری و ناتوانی در اداره حکومت در سال ۵۸۴ ه‍.ق جای خود را به برادر کوچکش عزالدین لنگر سپرد. با مرگ عزالدین در سال ۶۴۰ ه‍. ق ورد انزور به حکومت رسید و در سال ۶۵۲ ه‍. ق حکومت به ابومنصور اسفه‌سالار مشهور به قطب‌الدین رسید. مادر او مریم ترکان بناهای زیادی را در یزد ساخت و در دوره قطب‌الدین، مغولان به ایران حمله کردند. اتابک چیرگی مغولان را پذیرفت و یزد را از سپاه مغول مصون داشت. با مرگ قطب‌الدین در سال ۶۲۶ ه‍. ق پسرش محمد بر تخت نشست و او نیز تا سال ۶۳۹ ه‍. ق حکومت کرد. پس از او به ترتیب سفلر شاه (متوفی ۶۴۹ ه‍.ق)، طفی شاه (متوفی ۶۷۰)، علاءالدوله (متوفی ۶۷۳) یوسف شاه (متوفی ۶۹۰) حکومت کردند. در دوره یوسف شاه در اثر بی‌احترامی او به فرستاده غازان خان، سپاه غازان وی به یزد حمله کرد و او مجبور به فرار به سیستان شد اما مردم یزد به همراه علما به نزد امیر محمد ابداجی فرمانده سپاه غازان رفتند و او را از ورود به داخل یزد بازداشتند. سرانجام سلسله اتابکان یزد در سال ۷۱۸ به دست امیر مبارزالدین برچیده شد و آخرین امیر سلسله اتابکان حاجی شاه فرزند یوسف شاه سرنگون گردید.

دوره مغول
در زمان حکومت سلطان قلب الدین عشقی، چنگیزخان مغول به ایران حمله کرد. وی سلطه مغولان را پذیرفت و جانشینانش به عنوان دست نشاندگان مغولان در یزد ابقا شدند و با کفایت و زیرکی یزد را از خشم مغولان مصون داشتند. در سایه امنیت و آرامش نسبی یزد، در این دوره بازرگانی و مبادله کالاهای مختلف رونق یافت. عوامل متعددی در بسط و توسعه بازرگانی دخیل بود از جمله این که ایالات جنوبی ایران تحت حاکمیت مغولان قرار گرفته بود، لذا کالاهای یزدی تا آن سوی آب‌های جنوبی ایران به خصوص هندوستان راه یافت و تنها مشکل، حفظ و حراست راه‌های منتهی به بازار فروش بود. راهداری و نگهداری راه‌های کشور از زمان مغولان مورد توجه قرار گرفت و حفاظت راه‌ها را اغلب به امرا و بزرگان واگذار می‌کردند. در اوایل قرن هشتم هر دو جنبه، یعنی گسترش شبکه راه‌های منتهی به یزد و هم امنیت آن حاصل شد و این دو از مواردی بود که نقش به سزایی در توسعه بازرگانی یزد و در نهایت شکوفایی اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی این ایالت داشت.

حکومت آل مظفر
اهمیت راهداری، امنیت و گسترش راه‌ها در گذشته به اندازه‌ای بود که خاندان مظفر از راهداری یزد و میبد به پادشاهی رسیدند. امیر مظفر، بزرگ این خاندان، از نوادگان غیاث الدین خراسانی بود، که در دربار ایلخان مغول وارد خدمت شد و به حکومت میبد رسید. پس از مرگ او، پسرش امیر مبارز الدین محمد در اوایل حکومت ابو سعید بهادر خان (۷۱۶–۷۳۶ ه‍.ق) ایلخان مغول به حکومت میبد و راهداری یزد انتخاب شد. در سال ۷۱۸ ه‍. ق، حاجی شاه بن یوسف، اتابک یزد را در نبردی شکست داد و به حکومت اتابکان یزد پایان داد، و از سوی ابو سعید بهادر خان، به حکومت یزد نیز رسید.
مبارز الدین محمد، پس از درگذشت ابو سعید بهادر خان، دم از استقلال زد و بر کرمان، شیراز و قلمرو حکومت ملوک شبانکاره در جنوب ایران چیره شد و در سال ۷۲۳ ه‍.ق حکومت آل مظفر را تشکیل داد. حکومت آل مظفر، نقطه عطفی در تاریخ یزد به حساب می‌آید، چرا که برای نخستین بار این خطه در طی حیات دیرینه‌اش سلسله‌ای را در درون خود پرورانید که، بیش از نیم قرن مقدرات صفحات جنوبی ایران را در دست داشت. آل مظفر، میبد را پایگاه اصلی خود قرار دادند و از اینجا به نواحی دیگر (کرمان، فارس، اصفهان و تبریز) چنگ انداختند، لذا یزد از نظر سیاسی و اقتصادی به چنان اعتبار و اهمیتی دست یافت که، در هیچ عصری از تاریخ خود بدان منزلت نرسیده بود. اوج شکوفایی و عظمت فرهنگی یزد نیز مربوط به همین زمان است. در هیچ جای ایران به اندازه یزد دارالتعلیم به وجود نیامد، به گونه‌ای که یزد به «دارالعلم» ملقب شد. در مدارس، مساجد، دارالسیاده‌ها و خانقاه‌ها علوم مختلف رایج زمان تدریس می‌شد. ویژگی دیگر دوران آل مظفر، رونق تصوف در یزد است.

دوره تیموریان
در سال ۷۹۵ ه‍.ق امیر تیمور در یورش سه ساله خود، طومار دولت مظفری را درنوردید و یزد را به یکی از عمال خود سپرد. بعد از مراجعت تیمور به ماوراءالنهر گروهی از همدلی مردم نسبت به آل مظفر سوء استفاده کرده، به رهبری حاجی آبدار، یزد را، از تصرف حاکم تیمور بیرون آوردند و سپس سلطان محمد پسر ابو سعید طبسی، یزد را به چنگ آورد و استقلال آن را اعلام کرد. حاکمان تیموری، اصفهان، نایین و اردستان برای اعاده نظم به یزد لشکر کشیدند، اما شکست خوردند. به ناچار پیر محمد بن عمر شیخ بن تیمور، حاکم فارس، با سپاهی فراوان رهسپار یزد شد و به امر تیمور، حاکم سیستان هم همراهی و مساعدت کرد و از هر سو یزد را در محاصره گرفتند و در نهایت یزد را گشودند. کاشی کاری‌های مسجد جامع و میدان امیر چخماق و مسجد امیر چخماق، مصلای عتیق از آثار این دوران است. مدارس و کتابخانه‌های متعددی چون، مدرسه و کتابخانه قطبیه سرپلوک، مدرسه دارالصفا، مدرسه و کتابخانه یوسف چهره، مدرسه و کتابخانه اصیلیه سرد هوک و کتابخانه باوردیه تأسیس شدند، که نویسندگان و علما و مورخان نامی نظیر شرف الدین علی یزدی در آن‌ها پرورش یافتند .

دوره صفویه
مقارن ظهور شاه اسماعیل صفوی طایفه‌های مختلفی در ایران حکومت می‌کردند. در سراسر ایران در حدود چهل حاکم مستقل و نیمه مستقل حکم می‌راندند و یزد در تصرف مراد بیک بایندری بود. شاه اسماعیل، مدعیان را منکوب کرد و یزد را به تصرف خویش درآورد. اما افراط در تعصب مذهبی و کشتارهای بی‌مورد، خسارت معنوی بزرگی به ایران و به ویژه یزد وارد کرد. نمونه آن کشتن دانشمند بزرگ آن روزگار قاضی میر حسین میبدی است. درگیری یزدی‌ها با عامل حکومت، منجر به یورش محمد کره حاکم ابرقو به یزد شد. وی با کمک لرهای خویشاوندش یزد را گرفت و شاه اسماعیل جهت دفع وی به یزد آمد و بعد از مدتی محاصره، وی را دستگیر و در اصفهان سوزاند. نعمت‌الله باقی پسر امیر میرزا عبدالباقی (صوفی سرشناس) که، در جنگ چالدران کشته شد، در زمان شاه طهماسب، دختر شاه اسماعیل را به زنی گرفت و حاکم یزد شد. وی دیوان خانه‌ای به نام «عباسیه» ساخت و مسجد شاه طهماسب در نزدیکی میدان بعثت از یادگارهای اوست.
بعد از وی پسرش میر میران، حاکم یزد شد که غیاث‌آباد تفت از جمله یادگارهای اوست. مدرسه شفیعیه یادگار میرزا شفیع از حاکمان یزد در این دوران است. در عصر صفوی بازرگانی ایران رواج و اهمیت زیادی یافت، به ویژه ابریشم و منسوجات ایران در بازارهای اروپایی به خوبی معرفی شد، و بازرگانان خارجی به ایران روی آوردند. از یک سو بازرگانان اروپایی و از سوی دیگر تجار هندی از طریق راه‌های زمینی بین اصفهان و دهلی دررفت‌وآمد بودند و یزد به علت داشتن ابریشم و منسوجات مرغوب و موقعیتی که در مسیر راه زمینی داشت، رونق و اهمیت زیادی یافت.
در زمان یورش افغان‌ها به ایران، یزدی‌ها به رهبری میرزا عنایت سلطان بافقی، دلاوری‌های فراوانی از خود نشان دادند. محمود افغان در تصرف یزد ناکام ماند و عاقبت یزد را رها کرد و اصفهان را فتح کرد. اشرف افغان جانشین محمود، چهار سال با یزدی‌ها و عنایت سلطان جنگید و عاقبت با حیله بر او و دودمانش دست یافت و به استثنای محمد مؤمن خان بافقی و محمد تقی خان بافقی، خواهر زادگان عنایت سلطان، همه را به قتل رساند. محمدمؤمن خان بافقی، از جانب نادرشاه افشار، حاکم کرمان شد و محمد تقی خانبافقی و فرزندانش تا اواخر زمان قاجار، در نقش حاکم یا مستوفی یزد خدمت کردند. این خاندان خدمات ارزنده‌ای به یزد کردند و آثار و بناهای فراوانی در یزد ساختند. باغ دولت‌آباد، باغ ناصریه، مدرسه خان، میدان خان، بازار خان، بازار قیصریه از آثار این خاندان است.

دوره زندیه
از فرماندارانی که در سلطنت زندیه به یزد آمده‌اند، از زین العابدین خان بافقی و بعد از او عبدالرحیم خان بافقی، فرزندان محمد تقی خان بافقی نام برده شده‌است. عبدالرحیم خان بافقی به‌آبادی و عمران میل زیادی داشت و مزرعه رحیم آباد را که جزء حومه یزد است، احداث نمود. همچنین مدرسه عبدالرحیم خان که اکنون با عنوان دبستان همت است، از بناهای اوست. او در سال ۱۲۰۱ ه‍.ق درگذشت. در سال ۱۳۰۹ ه‍.ق لطفعلی خان زند (آخرین جانشین کریم خان زند) پس از واقعه ایرج، به لار رفت و چون نتیجه‌ای نگرفت عازم راور کرمان گردید، و چون حاکم کرمان قصد دستگیری او را داشت از طریق لوط و چهل پایه و نای بند خود را به طبس رساند.
امیر حسین خان طبسی مقدم لطفعلی خان و اتباعش را گرامی شمرد، و بعد از ۵۰ روز پذیرایی سیصد سوار در اختیار او قرار داد. خان زند که در مدت اقامت خود در طبس از تخریب قلعه و حصار شیراز خبر یافت، لذا با همان نفرات کم به عزم تسخیر آن شهر حرکت کرد. در حوالی یزد محمد تقی خان یزدی به مخالفت برخاست و به مقابله آمد. لطفعلی خان با سپاه زند و سواران طبس، در ناحیه اردکان بر خان یزدی حمله برد و افرادش را پراکنده و منهزم و گروهی را اسیر نمود و راه ابرقو را در پیش گرفت.

دوره قاجاریه
با به حکومت رسیدن آغا محمد خان قاجار، محمد تقی خان بافقی که از سال ۱۱۶۱ (دوره افشاریه) حاکم یزد بود در مقام خود باقی‌ماند. با مرگ وی در سال ۱۲۱۳ ه‍.ق چند تن از فرزندانش از جمله عبدالرضا خان بافقی از سوی فتحعلی شاه به حکومت رسیدند. فرزندان وی در دوره حکومت خود به عمران و آبادی یزد پرداختند. در سال ۱۲۳۶ ه‍.ق فتحعلی شاه فرزند ۳۲ ساله خود محمد ولی میرزا را به حکومت یزد گماشت. وی در دوران حکومت به تعمیر و گسترش برخی از بناها پرداخت. در سال ۱۲۴۳ ه‍.ق ظل السلطان به حکومت یزد انتخاب گردید اما پس از مرگ فتحعلی شاه قبل از آنکه ولیعهد رسمی محمد شاه از تبریز به پایتخت برسد از یزد به سوی تهران شتافت و به یاری برادران بر تخت سلطنت جلوس کرد و خود را عادلشاه نامید. اما پس از ۹۰ روز مغلوب شد و به روسیه گریخت. در دوران قاجار تجارتخانه جهانیان در یزد توسط خسرو شاه جهان و برادرانش تأسیس گردید که مقدمات تأسیس اولین بانک ایرانی شد.

زبان و گویش مردم یزد
مردم یزد به زبان فارسی رایج با لهجه یزدی سخن می‌گویند. در استان یزد برخی ویژگی‌های گویشی میان شهرستان‌های مختلف محسوس است. معتقدان به آیین زرتشتی در میان خود به زبان بهدینی (گَورونی یا دری زرتشتی) سخن می‌گویند .

مذهب 
بیشتر مردم یزد مسلمان و شیعهٔ دوازده‌امامی هستند. همچنین گروه بزرگی از زرتشتیان ایران در یزد ساکن هستند. اقلیت کوچکی از یهودیان نیز ساکن این شهر می‌باشند.
با وجود این که بیشتر مردم یزد مسلمان هستند، اما اقلیت‌های دینیِ دیگری که در بالا اشاره شد نیز در آن شهر ساکن‌اند. در اطراف شهر یزد و همچنین داخل آن، زیارتگاه‌های مختلفی برای زرتشتیان به چشم می‌خورد که در هر ماه یا فصل، مراسم‌های ویژهٔ پیروان این دین در آن‌ها برگزار می‌شود. از آن جمله می‌توان به جشن سده اشاره کرد که یکی از مراسم معروف و عمومی زرتشتیان است و هرساله در روز دهم بهمن‌ماه، هم‌زمان با مناطق دیگر ایران، در یزد برگزار می‌شود.[۱۷] لازم است ذکر شود تا قبل از انقلاب ۲۲ بهمن ۵۷ جمعیت یهودیان یزد ۶۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شد که ایشان دارای چند کنیسه و قصابی مخصوص و شهرک‌ها و محله‌های یهودی‌نشین بودند. شغل اکثر مردان یهودی تجارت و هم چنین پیشه زنان یهودی دستفروشی بود. چنان‌که اولین بانک استان یزد و جنوب شرق کشور در زمان قاجار به دست یک تاجر یهودی ساخته شده و اکنون در محله لب خندق (میدان خان) قرار دارد. یهودیان یزد تقریباً همگی بعد از انقلاب به کشور اسرائیل مهاجرت کردند. هم چنین اقلیت کوچکی از ارامنه هم در شهر یزد حضور دارند.​​​​​​​

جغرافیا
شهرستان یزد در دره‌ای خشک و پهناور بین کوه‌های شیرکوه و خرانق، در ۱۵ درجه و ۵۳ دقیقه تا ۴۰ درجه و ۵۴ دقیقه درازای خاوری و ۴۶ درجه و ۳۱ دقیقه تا ۱۵ درجه و ۳۲ دقیقه پهنای شمالی واقع شده‌است. این شهرستان از سوی شمال به شهرستان‌های میبد و اشکذر از خاور به شهرستان‌های اردکان و بافق، از باختر به استان اصفهان و از جنوب به شهرستان تفت، ابرکوه و مهریز محدود می‌شود. میانگین بلندی شهرستان یزد از سطح دریا ۱۲۰۰ متر است.
قرار گرفتن در بخش مرکزی فلات ایران در برگیرنده نا مناسب‌ترین عوامل طبیعی چیره بر فلات مرکزی ایران نیز است. بارش اندک همراه با تبخیر شدید، دور بودن از دریا، نزدیکی با کویر خشک و پهناور نمک، رطوبت نسبی کم همراه با گرمای بسیار، از عواملی هستند، که یزد را به گونه یکی از خشک‌ترین مناطق ایران درآورده است. گذشته از آن، در این منطقه نوسان شدید درجه حرارت نیز وجود دارد. 

معماری قدیم یزد
مشخص‌ترین وجهه شهر، معماری خاص کویری آن است. بادگیرها، مناره‌ها و گنبدها مشخص‌ترین جنبه ظاهری معماری شهر است. در این سبک معماری، از بادگیر برای گرفتن جریان باد و خنک کردن فضای ساختمان به کار می‌رفته‌است.
بافت و ساخت معماری ویژه منطقه یزد از بارزترین نمونه‌های معماری خاص اقلیم‌های گرم و خشک در جهان است. تناسب آن با نیازها و شرایط اقلیمی- فرهنگی مردم منطقه، گذشته از زیبایی خاص این معماری، از ویژگی‌های آن است. در مرکز هر محله، معمولاً حمام، بازارچه، آب انبار، مسجد، حسینیه، لرد، کارگاه‌های کوچک، جوی آب (برای دسترسی به قنات) قرار دارد که بسیاری از این امکانات هنوز پابرجا هستند.

کتاب شناسی
شهر یزد سنت تاریخ‌نگاری غنی ای دارد؛ نخستین متن تاریخی به جای مانده از شهر یزد جامع الخیرات نام دارد، که در سال ۷۲۳ هجری قمری نوشته شده‌است. تاریخ یزد تألیف جعفری یزدی نخستین تاریخ محلی این شهر است، که تاریخ این شهر را از آغاز تا سال ۸۴۵ هجری قمری پوشش می‌دهد. بعدها شخصی به نام حسین بن علی کاتب ویرایش و تکمیلی از این کتاب انجام می‌دهد و آن را تاریخ جدید یزد می‌نامد. تاریخ جدید یزد وقایع این شهر را از آغاز تا سال ۸۶۲ هجری قمری پوشش می‌دهد. سومین تاریخ محلی شهر یزد در عصر صفوی نگاشته شده‌است، و جامع مفیدی نام دارد. مؤلف این کتاب یعنی مستوفی بافقی از دیوان سالاران نامی عصر صفوی است.در دوره قاجار سفرنامه‌های خارجی و رسالات بسیاری از شهر یزد بر جای مانده‌است. در چند دهه اخیر نیز پژوهشگرانی چون ایرج افشار و عبدالعظیم پویا کتاب‌هایی در مورد این شهر نگاشته‌اند، که فهرستی از آن‌ها را در ادامه ملاحظه می‌کنید:
یزد در سفرنامه‌ها   گردآوری اکبر قلمسیاه، جلد نخست: تهران، انتشارات سبز رویش، ۱۳۷۵/ جلد دوم: یزد، انتشارات گیتا، ۱۳۷۹
زندان سکندر از نگاهی دیگر   پژوهشی در شناخت تاریخ باستانی یزد، عبدالعظیم پویا، یزد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸
تاریخ فرهنگی یزد در روزگار شاه عباس و شاه سلیمان     محمدرضا ابوئی یزدی، انتشارات بنیاد موقوفات محمود افشار یزدی، ۱۳۹۱
اسناد یزد در دوره مشروطیت     به کوشش احمد مظفرقائم، تهران: کتابخانه مجلس، ۱۳۹۰
یزد در اسناد امین الضرب     به کوشش اصغر مهدوی و ایرج افشار، تهران: طلایه فرهنگ، ۱۳۸۰
یزد در اسناد مطبوعاتی     به کوشش محمد حاجی شعبانی، قم: صحیفه خرد، ۲ جلد
​​​​​​​یادگارهای یزد     به کوشش ایرج افشار ، سه جلد

سبد خرید