مدرسه ضیائیه (زندان اسکندر)
مدرسه ای است مربوط به قرن ۷ هجری قمری و بانی آن عارفی به نام ضیاءالدین حسین رضی که در سال ۶۳۱ هجری قمری آن را بنا نهاد اما تکمیل و بهره برداری از آن توسط فرزندانش شرفالدین علی و مجدالدین حسن ، در سال ۷۰۵ هجری قمری صورت گرفت.
نمای بیرونی مدرسه ی ضیاییه با پوششی از کاه گل و در نهایت سادگی است و فقط گنبد مدرسه با تزییناتی مختصر خودنمایی می کند . این بنا با خشت و گل ساخته شده است .مدرسه دارای یک حیاط اصلی و چند فرعی می باشد . دور تا دور حیاط اصلی غرفه هایی وجود دارد که هم اکنون به مراکز ارائه صنایع دستی و سوغات یزد تبدیل شده است .
پایاب مدرسه در میان حیاط حفر شده و با پایین رفتن از چند پله به محیطی خنک می رسیم . این محل بر سر راه قنات قرار گرفته و آب مورد نیاز مدرسه از این طریق تامین می شده و همچنین محلی برای نگهداری مواد غذایی و فاسد شدنی بوده است .
سنگ نگاره ای با قدمت چند هزار سال در گوشه حیاط مدرسه به چشم می خورد که مربوط به کوه ارنان در منطقه مهریز است . این سنگ نگاره بخشی از قدیمی ترین نشانه های تمدن و زندگی در منطقه تاریخی یزد محسوب میشود که در سالهای اخیر توسط میراث فرهنگی یزد به این مکان منتقل شده است .
شاخص ترین قسمت مدرسه گنبد خانه است . پلان گنبدخانه مربعی و ارتفاع گنبد 20 متر است . در گذشته با رنگ های طبیعی طلایی و لاجوردی گنبد تزیین شده بود و اکنون فقط بخش هایی از آن باقی است . گنبد خانه محل دفن تعدادی از بانیان مدرسه و نوادگان آنها می باشد .
چرا مدرسه ضیاییه به زندان اسکندر شهرت یافته ؟
مدرسه ضیائیه به زندان اسکندر نیز مشهور است جوری که حتی نام زندان اسکندر به ویژه برای گردشگران خارجی شناخته شده تر است و این بنا را به نام Alexander's Prison میشناسند . از دلایل نامگذاری مدرسه ضیائیه به زندان اسکندر اطلاع دقیق و قابل استناد ای در دست نیست .
گمانه هایی مبنی بر نزدیکی بنایی به نام زندان اسکندر با محل کنونی مدرسه ضیاییه در برخی منابع تاریخی به چشم میخورد اما هم اکنون چنین بنایی وجود ندارد .
احتمال دیگر مخروبه بودن این بنا در سال های متمادی است که به دلیل مخوف و مرموز بودن ، احتمالاً توسط مردم محلی به زندان اسکندر شهرت یافته است .
گمانه دیگر وجود بنایی به نام زندان اسکندر (و احتمالا با کاربری زندان ) در همین مکان است که بعداً تخریب و به جای آن مدرسه ضیائیه ساخته شده و بدین ترتیب نام بنای قبلی بر روی مدرسه ضیاییه باقی مانده است .
غزلی از حافظ با مطلع :
خرم آن روز کزین منزل ویران بروم راحت جان طلبم وز پی جانان بروم
در دیوانش هست و بیتی در این غزل که به زندان اسکندر اشاره می کند :
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
برخی با استناد به این بیت بر این عقیده اند که حافظ در سفرش به یزد (که از معدود سفرهایش نیز بوده ) مدتی در این مکان زندانی بوده است .
اما نقل به نظر درست تر از این بیت به سفری برمیگردد که حافظ به یزد داشته و ظاهراً آنگونه که در شأن خواجه بوده از سوی حاکمان و بزرگان یزد مورد توجه قرار نگرفته است . در غزلی دیگر می گوید :
سرای قاضی یزد ار چه منبع فضل است خلاف نیست که علم نظر در آنجا نیست
بنابراین حافظ بنا به دلایلی که معلوم نیست چندان از سفرش به یزد راضی نبوده و این بیت را سروده است . به اغلب احتمال در این بیت منظور حافظ از زندان اسکندر شهر یزد می باشد و آن را در برابر ملک سلیمان لقب دیرینه شهر شیراز قرار داده است. لازم به توضیح است که ظاهراً بعدتر و شاید در سفر دیگری به یزد ، خواجه نظرش راجع به یزد و مردمانش عوض شده و در یک دو بیتی ارادت خود را به این خاک و مردمانش چنین بیان می کند :
ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما
گرچه دوریم از بساط قرب همت دور نیست بنده ی شاه شماییم و ثناخوان شما