مهدی آذر یزدی
مهدی آذر یزدی (زادهٔ ۲۷ اسفند ۱۳۰۰ در یزد[۱] - ۱۸ تیر ۱۳۸۸) نویسندهٔ کودک و نوجوان اهل محله خرمشاه یزد در ایران بود. او هرگز ازدواج نکرد و هیچگاه به کار دولتی مشغول نشد.[۲] در واقع، تنها لذت زندگیاش، کتاب خواندن بود.[۲] او اولین نویسندهای است که در ایران به فکر نوشتن داستان برای کودکان و نوجوانان افتاد. به همین دلیل است که عنوان «پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» را به او دادهاند.[۳][۴]همچنین به خاطر آثار ارزشمند او در حوزه کتاب کودک، روز درگذشت او به نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شدهاست.
معروفترین اثر او مجموعهٔ «قصههای خوب برای بچههای خوب» نام دارد. او جایزهٔ یونسکو و نیز جایزهٔ سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب ۱۳۵۷ دریافت کرده بود و سه کتاب او توسط شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب برگزیدهٔ سال انتخاب شد.
آذر یزدی در سال ۱۳۰۰ در روستای خرمشاه در حومه یزد در خانوادهای تازه مسلمان با اجدادی زرتشتی زاده شد. او از هشت سالگی همراه پدرش در زمین رعیتی کار کرد. در بیست سالگی از کار بنایی به کار در کارگاه جوراب بافی یزد کشیده شد. پس از آنکه صاحب کارگاه جوراب بافی تصمیم به تأسیس دومین کتابفروشی شهر یزد گرفت، او را از میان شاگردان کارگاه به کتابفروشی منتقل کرد. کار در کتابفروشی زمینه آشنایی او با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد، و پس از مدتی به تهران نقل مکان کرد و با معرفی همشهری خود حسین مکی در چاپخانه حاج محمد علی علمی واقع در خیابان ناصرخسرو مشغول بهکار شد.[۵]
در سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی، پس از آنکه قصهای از انوار سهیلی در چاپخانه توجهاش را به خود جلب کرد به فکر سادهنویسی قصه آنطور که مناسب کودکان باشد افتاد. این ایده، زمینهساز خلق جلد اول کتاب قصههای خوب برای بچههای خوب شد.[۶]
او ازدواج نکرد و هیچگاه به کار دولتی هم مشغول نشد. او افزون بر نویسندگی به امور غلطگیری و فهرست اَعلامنویسی تا سالهای آخر زندگیاش ادامه داد. او مدتی پیش از مرگاش گفته بود که نوشتههای دیگری هم دارد که به دلیل عدم صدور مجوز انتشار هنوز منتشرشان نکردهاست.[۶]
وی در سال ۱۳۳۵ باتوجه به زمینه مطالعات وسیع قبلی اش شروع به نوشتن داستانهای گوناگون برای کودکان کرد. او در این راه پنج کتاب در مجموعه قصههای خوب برای بچههای خوب و پنج کتاب کوچکتر در مجموعه «قصههای تازه از کتابهای کهن» انتشار داد. تاکنون بیست و سه عنوان کتاب از او منتشر شدهاست.
از جمله آثار انتشاریافته از آذر یزدی میتوان به «قصههای تازه از کتابهای کهن»، گربه ناقلا، گربه تنبل، مثنوی برای بچهها، مجموعه قصههای ساده و تصحیح مثنوی برای بزرگسالان، حکایت منظومی به نام «شعر قند و عسل» و همچنین دو کتاب آموزشی به نام خودآموز عکاسی و خودآموز شطرنج» اشاره کرد.
مهدی آذر یزدی در سال ۱۳۴۳ به سبب نگارش کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» از سوی «سازمان جهانی یونسکو» به دریافت جایزه نایل آمد. کتابهای وی از طرف «شورای کتاب کودک» نیز کتاب برگزیده سال شدهاند. او در سال ۱۳۷۹ به سبب نگاشتن داستانهای قرآنی و دینی، «خادم قرآن» شناخته شد. همچنین چندین دفعه از سوی «حوزه هنری استان یزد» «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی»، «بنیاد ریحانة الرسول (س)» و… برای وی مراسم بزرگداشت برگزار شدهاست. پس از مرگ او در شهر یزد به همت حوزه هنری استان یزد و با همکاری ادارهٔ پست آن شهر تمبر یادبودی با شمارگان ۱۶۰۰ چاپ شد.
به خاطر آثار ارزشمند او در حوزه کتاب کودک، روز درگذشت او به نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شدهاست
دوره هشت جلدی «قصههای خوب برای بچههای خوب» شامل دفترهای «قصههای کلیله و دمنه»، «قصههای مرزبان نامه»، «قصههای سندباد نامه و قابوس نامه»، «قصههای مثنوی مولوی»، «قصههای قرآن»، «قصههای شیخ عطار»، «قصههای گلستان و ملستان» و «قصههای چهارده معصوم»؛ وی اولین کتاب از مجموعهٔ ۸ جلدی قصههای خوب برای بچههای خوب را در سال ۱۳۳۵[۹] توسط مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر منتشر کرد.[۱۰] او برای این اثر در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۷ میلادی)، برنده جایزه یونسکو شد و سال ۱۳۴۵ جایزه سلطنتی کتاب سال را از آن خود کرد. برخی از کتابهای این مجموعه از سوی شورای کتاب کودک به عنوان کتاب برگزیده سال پذیرفته شدهاند.[۱۱] این اثر به زبان اسپانیایی،[۱۲] ارمنی،[۱۳][۱۴] چینی[۱۵] و روسی ترجمه شدهاست.[۱۶] این مجموعه تاکنون ۶۴ بار تجدید چاپ شدهاست.[۱۷]
مجموعه انیمیشنی ۲۶ قسمتی با نام «قصههای خوب، برای بچههای خوب» به تهیهکنندگی مرکز پویانمایی صبا تولید و هماکنون در کنداکتور پخش شبکه پویا قرار گرفتهاست. به گزارش رادیوکودک تمام ۲۶ قسمت این مجموعه برگرفته از کتابهای مهدی آذری یزدی است. یکی از نکات جالب حضور آذر یزدی به عنوان راوی در این مجموعه، به نوعی تجلیل از مقام شامخ این نویسنده است. او در ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان آتیه تهران درگذشت.[۷
محمد علی اسلامی ندوشن
شاعر، منتقد، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی است.محمدعلی اسلامی ندوشن در سال ۱۳۰۴ در ندوشن (یزد)، در خانوادهای با بضاعت متوسط به دنیا آمد. پدرش خیلی زود درگذشت و او ناگزیر، روی پای خویش ایستاد. تحصیلات ابتدایی را نخست در مدرسه «ناصرخسرو» ندوشن، و سپس در مدرسه «خان» یزد پیگرفت. بعد از آن به دبستان «دینیاری» رفت و تا کلاس سوم متوسطه را در دبیرستان «ایرانشهر» یزد گذراند. در سال ۱۳۲۳ به تهران عزیمت کرد؛ ابتدا بقیه دوره متوسطه را در دبیرستان البرز به پایان رساند[۱] و آنگاه برای ادامه تحصیل وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و به دریافت لیسانس نائل آمد.[۲] وی شعر سرایی را از حدود ۱۲ سالگی آغاز کرد و پس از ورود به تهران نیز، در دوران دبیرستان، حرفهایتر شعر میسرود. او در این زمان، بعضی از قطعات شعری خود را در مجله سخن منتشر کرد.
وی در دههٔ سوم زندگیاش، به منظور تکمیل تحصیلات به اروپا عزیمت نمود. مدت ۵ سال در فرانسه و انگلستان به تحصیل و کسب دانش پرداخت و سرانجام با دفاع از پایاننامهٔ خود با عنوان «کشور هند و کامنولث» به دریافت درجهٔ دکتری حقوق بینالملل، از دانشکده حقوق دانشگاه سوربن فرانسه توفیق یافت. فعالیتهای اسلامی ندوشن در دوران تحصیل در اروپا، بیشتر آشنایی با زبان فرانسه و شرکت در سخنرانیهای دانشگاه سوربن بود و به جز چند داستان کوتاه و چند قطعه شعر و پایاننامه دکتریاش، چیز دیگری ننوشت.
محمدعلی اسلامی ندوشن در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و چند سالی در سمت قاضی دادگستری مشغول به خدمت شد. وی پس از ترک خدمت در دادگستری، به تدریس حقوق و ادبیات در برخی دانشگاهها و آموزشگاههای عالی از جمله: دانشگاه ملی، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگانی و مؤسسه علوم بانکی پرداخت. در سال ۱۳۴۸ به دعوت فضلالله رضا (رئیس وقت دانشگاه تهران) به همکاری با دانشگاه تهران دعوت شد و براساس تألیفاتی که در زمینه ادبیات انتشار داده بود، جزو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قرار گرفت و تدریس دروس «نقد ادبی و سخن سنجی»، «ادبیات تطبیقی»، «فردوسی و شاهنامه»، «شاهکارهای ادبیات جهان» را در دانشکده ادبیات، و تدریس «تاریخ تمدن و فرهنگ ایران» را در دانشکده حقوق برعهده گرفت و تا سال ۱۳۵۹ که به انتخاب خود از دانشگاه تهران بازنشسته شد، بدین مهم اشتغال داشت. وی اکنون در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و در مقطع دکتری ادبیات، به تدریس «مکتبهای ادبی جهان» میپردازد.
محمدعلی اسلامی ندوشن، در شمار شاعران توانا و نویسندگان برجستهٔ ایرانی است. وی به رغم تواناییهای شعریاش، از زبان شعر کمتر استفاده کرده، و بیشتر به تألیف آثار انتقادی و تحلیلی پرداختهاست؛ اما آنچه از سرودههای وی چاپ شده و در دسترس قرار گرفتهاست، نمودار ذوق سرشار و قریحهٔ تابناک او در شاعری میباشد.
وی بیشتر اوقات خود را صرف در تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کردهاست. مقالات متعددی از وی در مجلات «پیام نو»، «مجله سخن»، «یغما»، «راهنمای کتاب» و «نگین» چاپ شدهاست. در یکی از همین مقالات به انتقاد از نظام آموزشی دانشگاهها بعد از سال ۱۳۴۷ پرداخت.[۳]
محمدعلی اسلامی ندوشن، برخی از آثار خود را با امضای مستعار «م. دیدهور» چاپ و منتشر ساختهاست. کتاب «ابر زمانه و ابر زلف» وی در سال ۱۳۴۲ به عنوان کتاب برگزیده سال از سوی انجمن کتاب انتخاب شد. اسلامی ندوشن در مدت ۵۰ سال بیش از ۴۵ کتاب و صدها مقاله در باب فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی به رشتهٔ تحریر درآوردهاست. تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامهٔ هستی از اقدامات او در زمینهٔ اعتلای فرهنگ و ادب فارسی میباشد. شیرین بیانی استاد تاریخ دانشگاه تهران و نویسنده چندین کتاب تاریخی، همسر اوست.
محمود افشار یزدی
محمود افشار یزدی (۱۲۷۲ یزد – ۱۳۶۲ تهران) دولتمرد، نویسنده، شاعر و روزنامهنگار ایرانی بود.
محمود افشار یزدی، فرزند محمدصادق، در سال ۱۲۷۲ خورشیدی در یزد متولد شد. در سیزده سالگی مادر را از دست داد، و برای تحصیل نزد عمویش محمد تقی به شهر بمبئی در هند اعزام شد. در هند مقدمات علوم جدید، زبان انگلیسی را فراگرفت؛ و پس از سه سال به تهران آمد و در مدرسهٔ علوم سیاسی به تحصیل پرداخت. در نوزده سالگی به قصد ادامهٔ تحصیل راهی سویس شد و طی هفت سال در لوزان دورهٔ لیسانس و دکتری حقوق را به پایان برد و از دانشکدهٔ علوم سیاسی دانشگاه لوزان درجهٔ دکتری دریافت کرد. چون ایام اقامت وی در اروپا مقارن با ختم جنگ جهانی اول بود و موضوع قرارداد ۱۹۱۹ مطرح بود، در جراید سویس مقالاتی در دفاع از حقوق ایران نوشت.[۱] در همین دوره بین او و علیاکبر داور که او نیز در سویس مشغول به تحصیل بود، دوستی و نزدیکی ایجاد شد که در تمام مدت عمر ادامه یافت.
محمود افشار پس از به پایان رساندن دوره دکتری در سال ۱۳۰۰ به ایران بازگشت. چندی در مدرسهٔ علوم سیاسی به تدریس تاریخ اشتغال داشت. زمانی که علیاکبر داور عهدهدار وزارت فواید عامه شد، او را به همکاری دعوت کرد و ریاست مدرسهٔ تجارت را که تازه تأسیس شده بود به وی سپرد. محمود افشار اساس مدرسهٔ مزبور را مطابق با مدارس اروپایی پیریزی کرد. در سال ۱۳۰۵ به دعوت علیاکبر داور وارد تشکیلات نوین قضایی شد و به مستشاری استیناف تهران منصوب گردید. پس از چند سال بین وی و داور اختلاف سلیقه به وجود آمد و محمود افشار عدلیه را ترک کرد. در زمان وزارت دارایی سید حسن تقیزاده به آن وزارتخانه منتقل شد و ریاست ادارهٔ اقتصادی و حقوقی را که از مهمترین ادارات بود به او سپردند و تا سال ۱۳۱۲ در آنجا خدمت میکرد. وقتی داور به وزارت مالیه رفت او به دادگستری بازگشت. ابتدا به مقام دادیاری دیوان عالی کشور رسید، و چندی بعد مقام مستشاری یافت. در سال ۱۳۲۲ از خدمت در وزارت دادگستری انصراف داد و به وزارت فرهنگ منتقل شد. در ۲۰ مهر ۱۳۲۳ در دورهٔ وزارت سید باقر کاظمی (مهذبالدوله) به عنوان معاون وزیر فرهنگ به مجلس معرفی شد و این سمت را در کابینهٔ بعدی در وزارت فرهنگ عیسی صدیق نیز حفظ کرد. اما در فروردین ۱۳۲۴ از این سمت استعفا کرد و این آخرین موقعیت اداری او بود.[
محمود افشار یزدی از سال ۱۳۰۰ وارد عرصهٔ مطبوعات شد. در سال ۱۳۰۴ مجلهٔ آینده را تأسیس کرد که ابتدا دو سال (۲۴ شماره) منتشر شد. سپس از سال ۱۳۲۳ انتشار آن را از سر گرفت و ۱۶ شمارهٔ مجله طبع شد. انتشار مجلهٔ آینده را یک بار دیگر در سال ۱۳۳۸ تجدید کرد و تنها ۶ شماره انتشار داد. دورهٔ جدید مجله آینده در سال ۱۳۵۸ توسط فرزندش ایرج افشار آغاز به انتشار کرد. از اقدامات دیگر وی ایجاد بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار است. همچنین قسمتی از مستغلات خود را در باغ فردوس شمیران وقف مؤسسه لغتنامه دهخدا کرد.
محمود افشار مستغلات خود رادر باغ فردوس و دیگر نقاط تهران وقف زبان فارسی و تمامیت ارضی ایران کردهاند که شرح مفصل آن در کتاب پنج وقفنامه دکتر محمود افشار یزدی آمدهاست. قسمتی از باغ آن نیز در اختیار لغتنامه دهخدا میباشد. ازجمله قبل از مرگ خود زمین بزرگ خود را که در میرداماد کنونی است را وقف دبستان و راهنمایی و دبیرستان کرد. محمود افشار یزدی در ۲۸ آذر ۱۳۶۲ در ۹۰ سالگی در تهران درگذشت.
ایرج افشار یزدی
پدرش دکتر محمد افشار از چهرههای شناخته شده زمانه خود بود؛ پدر ایرج در اولین دهه ۱۳۰۰ شمسی مجلهای به نام آینده را تهیه و منتشر میکرد و به عبارتی موجز و مختصر فعال فرهنگی و مدنی بود. به همین سبب ایرج، از همان بدو کودکی با بزرگانی که به خانه آنها رفت و آمد داشتند آشنا بود و این موقعیت خانوادگی سبب شد وی از همان روزهای نخست خوب و بد روزگار و فرهنگ را تشخیص دهد و نسبت به اهمیت مطالعه فرهنگ آگاه گردد.
مدارس و معلمان نامدار علاوه بر موقعیت خانوادگی که در شکلگیری شخصیت و اندیشههای ایرج افشار موثر بودهاند؛ ایرج مقطع دبیرستان را در مدرسهای مشهور به نام «فیروز بهرام» گذرانید. او در این دوران شاگرد اساتید بنامی چون ناتل خانلری، ذبیح الله صفا، جواد تربتی، ابراهیم کوکلان، عبدالله رهنما بود که هریک به تنها برای تربیت نسلی کاربلد و پژوهشگر کافی بودند. وی در همین دبیرستان با انجمن ایرانشناسی وارد شد.انجمنی که افرادی همچون هانری کربن، محمد معین، محمد جواد مشکور در آن رفت و آمد داشتند و روشن است ایرج جوان نیز با این افراد همنشینی داشت و شنونده دیدگاهها و مباحث آنها بود؛ ایرج افشار در خاطرات خود میگوید علیرغم آنکه سن زیادی نداشت اما در جلساتی که در خانه برخی از اعضاء ایران شناسی برگزار میشد هم دعوت بود و شرکت میکرد.
ایرج افشار در سال ۱۳۲۴ دیپلم رشته ادبی گرفت و وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد که همین سال با شایسته افشاریه ازدواج میکند. افشار از ورود به دانشگاه تا سال ۱۳۲۸ که لیسانس میگیرد به طور مدام با نشریات وقت ارتباط دارد و برای آنها یادداشت و مطلب مینویسد. از نقاط عجیب زندگی او، بیمیلی وی به وکالت و پیگیری رشته حقوق است. افشار پس از اتمام تحصیل حقوق، ترجیح داد کتابدار کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران بشود. محمدتقی دانشپژوه ایرج را شخصیتی موثر در کیفیت منابع این کتابخانه میداند و درباره اقدامات وی در کتابخانه دانشکده حقوق اینطور مینویسد: «با آمدن ایرج من یک پشتیبان معنوی پیدا کرده بودم، به خصوص که من کارهای عیجبی از ایشان دیدم که شبیه معجزه بود، ایشان در عرض دو هفته به شناختن کتابهای کتابخانه مشغول شد و همه آن را از نظر گذراند و دانست که جای هر کتابی کجاست. چون در آن موقع استفاده از فیش و فیشیهدان در میان استادان و دانشجویان چندان معمول نبود، ناچار خودمان کتابها را به دانشجویان و استادان معرفی میکردیم. وجود ایشان باعث شد که کتابخانه پیشرفت کند و کتابهای زیادی خریداری شود.»
ایرج افشار بعد از ده سال کار در کتابخانه دانشکده حقوق از این کتابخانه دل برید. البته انگار این دل کندن از کتابخانه دانشکده حقوق ریشه در اختلافات او با دکتر موسی عمید بر سر ماموریتها و سفرهای ایرج بوده است. به هر حال او در سال ۱۳۴۰ رئیس کتابخانه دانشسرای عالی میشود. وی برای یک سال مسئول کتابخانه دانشسرای عالی بود تا اینکه مسئولیت کتابخانه ملی به وی واگذار میگردد. ایرج افشار به محض ورود به کتابخانه ملی، شعبه ایرانشناسی را تاسیس میکند و مقدمات لازم برای کتابشناسی ایران و آغاز فهرستنگاری نسخ خطی را بنیان میگذازد اما خیلی زود عذر ایرج افشار را خواستند و او مجبور شد کتابخانه ملی را هم ترک کند و به قول جمالزاده «دماغ شما را سوزاندند و دل دوستان سوخت. (۱۳۴۱/۱۲/۲۵)»
افشار برای ایرانشانسی آرام و قرار نداشت؛ هرچند به دلیل ترک زودهنگام کتابخانه ملی نتوانست ثمره تاسیس مرکز ایرانشناسی در این کتابخانه ببیند اما وقتی به دانشگاه تهران دعوت شد ریاست مرکز تحقیقات کتابشناسی دانشگاه تهران در سال ۱۳۴۲ را برعهده گرفت اما او خیلی زود ماموریت فهرستنگاری کتابهای چاپی فارسی دانشگاه هاروارد را قبول کرد. وی در سال ۱۳۴۴ ریاست کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران را بر عهده گرفت. افشار در. دهه ۴۰ حدود ۶۶ کتاب چاپ کرد.
سراسر عمر ایرج افشار با کتاب، کتابشناسی و شوق او برای ایران شناسی و حفظ نسخ خطی گره خورده است. بدون تردید زحمات او در حفظ میراث و پیشرفت علم کتابداری در ایران غیرقابل کتمان است. وی تا پایان عمر به تالیف و حفظ نسخ خطی و میراث فرهنگی ایران مشغول بود که به جهت طولانی شدن متن، از ذکر آن در این گزارش خودداری شده است؛ بیش از ۳۵۰ عنوان تصحیح، گردآوری و نگارش کتاب و بعلاوه صدها مقاله به نام ایرج افشار ثبت شده است.
تمامی مسئولیتهای ایرج افشار فرهنگی و دانشگاهی بود. به تعبیر شفیعی کدکنی او به سیاست کاری نداشت. شفیعی در یادداشتی کوتاه به این موضوع اشاره میکند و مینویسد: «حدود نیم قرن با او زندگی کردم در کوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یک جمله سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت..» ایرج افشار در نهایت در سال ۱۳۸۹ در سن ۸۵ سالگی در تهران چشم از جهان فرو بست.
محمد تقی برخوردار
حاج محمدتقی برخوردار (۱۳۰۳–۱۳۹۰) معروف به «حاجی برخوردار» از کارآفرینان موفق پیش از انقلاب بود. او به پدر صنایع خانگی ایران معروف است. عباس میلانی او را جزو ۱۰۰ ایرانی تأثیرگذار معاصر برشمرده است. او در ابتدا واردکننده باتری و تلویزیون شاوب لورنس بود ولی پس از آن با تأسیس کارخانجات قوه پارس (اولین تولیدکننده باتری در ایران)، پارس الکتریک (اولین تولیدکننده تلویزیون در ایران) و کارخانجات متعدد دیگر پا در راه تولید نهاد. تمامی کارخانجات و اموال او پس از انقلاب مصادره و در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت. در کارخانجات متعلق به برخوردار بیش از ۲۰۰۰۰ تن کار میکردند.
حاج محمد تقی برخوردار در خانوادهای تجارت پیشه در یزد به دنیا آمد. بنا به روایتی خانواده او تا قرن نوزدهم میلادی زرتشتی بودند و سپس به اسلام گرویدند. خانواده او، خانوادهای بسیار مذهبی بودند و پدرش از تاجران بزرگ و متدین معروف شهر بود. از دوران جوانی در تجارت خانه پدر در یزد کار میکرد تا ۱۸ سالگی که جهت ادامه تحصیل به تهران آمد. او تمایل چندانی به تحصیل در دانشگاه نداشت و به کارهای دولتی نیز وارد نشد. در تهران حجرهای در سرای امید روبه روی مسجد شاه خرید و به تجارت پرداخت. او در ۳۳ سالگی ازدواج کرد. همسر او قبلاً ازدواج کرده بود و از ازدواج قبلی خود دارای فرزند بود. این امر با معیارهای آن روز جامعه همخوانی نداشت، امّا برخوردار به این مسایل توجهی نداشت.
او در ابتدا تنها به صادر کردن پسته اشتغال داشت. در همین زمان شروع به وارد کردن کالاهای مصرفی خانوادهها کرد. چون یکی از اقلام وارداتی او باتری بود، اولین قرارداد تولیدی خود را با شرکت ری او واک آمریکا بست و سپس بلافاصله شرکت قوه پارس را تأسیس کرد. بعد از آن نمایندگی لوازم خانگی رافائل را کسب کرد. در گام بعدی به ژاپن رفت و نمایندگی پنکه توشیبا را بدست آورد. حاجی برخوردار به عنوان یکی از کسانی که در هیئت امنای هاروارد تهران بود با دانشگاه هاروارد آمریکا قرارداد بستند و نهادش را تأسیس کردند و یکی دو کلاس هم از آن فارغالتحصیل شدند که در واقع آنها فوق لیسانس مدیریت دانشگاه هاروارد را در تهران دریافت میکردند که حالا البته به دانشگاه امام صادق تبدیل شدهاست. برخوردارها هم به این مسئله واقف بودند. نکته جالبی که آدم دربارهٔ حاج برخوردار مشاهده میکند، این است که گسترش صنایع اش هم افقی بود و هم عمودی. مثلاً وقتی کارخانه توشیبا را در ایران راه انداخت بعد از مدتی کارخانه چوب بری هم برایش خرید. یا وقتی شرکت قالیبافی تأسیس کرد در کنارش کارخانه نخ ریسی هم راه انداخت و یک بانک هم برایش تأسیس کرد.
برخوردار در تاریخ ۴ مرداد ۱۳۹۰ در منزل شخصی خود در تهران درگذشت. وی را در آرامگاه خانوادگیش در بهشت زهرا به خاک سپردند.
حبیب الله بیطرف
حبیبالله بیطرف (زاده ۱۳۳۵ یزد) سیاستمدار، مدرس دانشگاه و مدیر ارشد اجرایی ایرانی است، که هماکنون بهعنوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و عضو هیئت مدیره سازمان نظام مهندسی استان تهران[۱] فعالیت میکند. او پیشتر در فاصله سالهای ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷ معاون وزیر نفت در امور مهندسی بود.[۲]
وی دانشآموخته کارشناسی ارشد مهندسی راهوساختمان از دانشکده فنی دانشگاه تهران میباشد و فعالیت اجرایی را از سال ۱۳۵۸ با مشارکت در راهاندازی جهاد سازندگی آغاز نمود. بیطرف از اعضای کمیتهٔ مرکزی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بود، که در آبان ۱۳۵۸ سفارت ایالات متحده در تهران را اشغال کردند و بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا را رقم زدند.[۳] در طول جنگ ایران و عراق به عنوان عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به فعالیت ادامه داد.[۴] وی در فاصله سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۸ استاندار یزد بود. از ابتدای سال ۱۳۶۹ تا پایان سال ۱۳۷۳ به مدت پنج سال، در سمت معاون آموزشی وزارت نیرو فعالیت داشت. بیطرف در دولتهای هفتم و هشتم، در کابینه اول و دوم سید محمد خاتمی، به عنوان وزیر نیرو فعالیت میکرد.[۵] حسن روحانی، بیطرف را برای تصدی وزارت نیرو در دولت دوازدهم، به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد، که موفق به کسب رای اعتماد از مجلس نشد.
حبیبالله بیطرف زاده ۱۳۳۵ در شهر یزد میباشد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را نیز در همین شهر انجام دادهاست. او از ۱۳۵۳ تا ۱۳۶۰ در مقطع لیسانس و از ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵ در مقطع فوق لیسانس، در رشته مهندسی راه و ساختمان در دانشکده فنی دانشگاه تهران تحصیل کرده و فارغالتحصیل شدهاست. وی تا پیش از انقلاب اسلامی، از فعالان حرکتهای سیاسی دانشجویان مسلمان دانشگاهها و از مؤسسان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بهشمار میرفت.
بیطرف عضو اولین شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بود و یکی از اعضای شورای رهبری شش نفره دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بهشمار میرفت، که در روز ۱۳ آبان ۱۳۵۸ بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا را راهبری نمودند.[۶]
بیطرف پس از انقلاب ۱۳۵۷ فعالیت اجرایی خود را از سال ۱۳۵۸ با مشارکت در راهاندازی جهاد سازندگی ادامه داد. وی در طول جنگ ایران و عراق به عنوان عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت مینمود. او از سال ۱۳۶۵ تا سال ۱۳۶۸ در کابینه سید علی خامنهای به نخست وزیری میرحسین موسوی، استاندار یزد بود. بیطرف از ابتدای سال ۱۳۶۹ تا پایان سال ۱۳۷۳ به مدت پنج سال در سمت معاونت آموزشی وزارت نیرو (به وزارت بیژن نامدار زنگنه) فعالیت داشت و همزمان به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه در مراکز آموزش عالی نیز تدریس مینمود. وی از سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۶ به عنوان مجری طرحهای سد و نیروگاه کارون ۳ و کارون ۴، در وزارت نیرو مشغول به کار بود. حبیبالله بیطرف در فاصله سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ در کابینه اول و دوم سید محمد خاتمی برای مدت ۸ سال، عهدهدار وزارت نیروی ایران بود.[۷] بیطرف از اعضای هیئت مؤسس جبهه مشارکت ایران اسلامی است.[۸]
در حوزه فعالیتهای آموزشی و پژوهشی وی نیز میتوان به تدریس و عضویت در هیئت علمی دانشکده فنی دانشگاه تهران، عضویت در هیئت امنا دانشگاه یزد، عضویت در کمیته برنامهریزی آموزشهای علمی-کاربردی وزارت مسکن و شهرسازی و ۸ سال مشاور پژوهشگاه نیرو اشاره نمود.
از سوابق اجرایی بیطرف میتوان به اجرای پروژههای بزرگ ملی مانند؛ طرح احداث سد و نیروگاه آبی کارون ۳، اجرای ضوابط و مقررات نظام فنی و اجرایی کشور در حوزه مدیریت پروژههای دولتی، همچنین حضور ۲ دوره در هیئت مدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران و عضویت کنونی در شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی ساختمان اشاره کرد.
· راهاندازی مرکز تحقیقات آب جهاد سازندگی ۱۳۶۵–۱۳۶۴
· استاندار یزد ۱۳۶۸–۱۳۶۵
· عضو هیئت علمی دانشگاه تهران از ۱۳۶۸ تاکنون
· معاون آموزشی وزارت نیرو ۱۳۷۳–۱۳۶۹
· رئیس هیئت مدیره سازمان سازندگی و آموزش ۱۳۷۳–۱۳۷۰
· مجری طرحهای کارون ۳ و ۴ ۱۳۷۶–۱۳۷۳
· عضو هیئت مدیره شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران ۱۳۷۶–۱۳۷۳
· وزیر نیرو ۱۳۸۴–۱۳۷۶
· عضو هیئت علمی پژوهشگاه نیرو ۱۳۸۴ تاکنون
· رئیس سازمان نظام مهندسی استان تهران ۱۳۹۵–۱۳۹۴
· معاونت مهندسی، پژوهش و فناوری وزارت نفت ۱۳۹۵-۱۳۹۷
محمد حسین پاپلی یزدی
محمدحسین پاپلی یزدی (زاده ۱۳۲۷، یزد) جغرافیدان، محقق و نویسنده ایرانی است.
وی فعالیت در گروه جغرافیای دانشگاه فردوسی مشهد را از سال ۱۳۵۰ به عنوان کارشناس آغاز کرد و پس از طی مراحل استادیاری و دانشیاری در سال ۱۳۷۸ به عنوان استاد در دانشگاه فردوسی مشهد به فعالیت ادامه داد. پاپلی یزدی مهرماه تا اسفند ۱۳۶۸ بنا به دعوت ممرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه برای همکاری در پروژه اطلس ایران به فرانسه دعوت شد.[۱]
پاپلی یزدی در سال ۱۹۸۱ به عنوان عضو مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه[۲] درآمد و در سال ۱۹۹۰ به عنوان استاد مدعو به تدریس در دانشگاه سوربن پاریس پرداخت.
وی بنیانگذار، مدیر مسئول و صاحب امتیاز فصلنامه تحقیقات جغرافیایی و اولین ایرانی دارنده جایزه انجمن جغرافیای فرانسه است. وی سابقه تدریس در دانشگاه سوربن پاریس، فردوسی مشهد و تربیت مدرس تهران را دارد. برخی آثار وی به عنوان منبع در آزمونهای کارشناسی ارشد و دکتری رشته جغرافیا معرفی میشود.[۳]
پاپلی یزدی در سال ۱۹۹۶ به عنوان عضو اصلی کمیسیون جغرافیای فرهنگی انجمن جغرافیدانان جهان انتخاب شد. این کمیسیون مجموعاً ۱۰ نفر عضو دارد و سهم آسیا ۳ نفر است.[۴] او از مدافعان تشکیل اتحادیه کشورهای اسلامی است و پیشنهاد راهآهن سراسری بین کشورهای مسلمان را دادهاست.[۵]
محمدحسین پاپلی یزدی هماکنون مؤسس، مدیر مسوول و صاحب امتیاز فصلنامه تحقیقات جغرافیایی است. فصلنامه علمی پژوهشی تحقیقات جغرافیایی که توسط محمدحسین پاپلی یزدی بنیان نهاده شده، عملاً تنها مجله علمی- پژوهشی بخش خصوصی در ایران است که با هدف ارتقای سطح کیفی علم جغرافیا در ایران فعالیت میکند.[۶]
تألیف
· گردشگری (ماهیت و مفاهیم)، ناشر: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، ۱۳۸۶
· نظریههای توسعه روستایی، ناشر: سمت، ۱۳۸۶
· نظریههای شهر و پیرامون، ناشر: سمت، ۱۳۸۶
· مجموعه مقالات همایش بینالمللی رویکرد فرهنگی به جغرافیا، جغرافیا بستری برای گفتگوی تمدنها، ناشر: دانشگاه فردوسی مشهد - ۱۳۸۱
· شاه عباس و پینه دوز، ناشر: پاپلی - ۱۳۸۳
· خراسان، ژئوپولیتیک و توسعه، ناشر: پاپلی - ۱۳۸۳
· خاطرات شازده حمام: گوشهای از اوضاع اجتماعی شهر یزد دهه ۴۰–۱۳۳۰، ناشر: پاپلی، ۱۳۸۴تجدید چاپ هجدهم۱۳۹۴
· حمد، ثنا و ذکر خداوند در شاهنامه، به اهتمام محمدحسین پاپلی یزدی، ناشر: پاپلی، ۱۳۸۶
· کوچ نشینی در شمال خراسان، تألیف محمد حسین پاپلی یزدی - ترجمه اصغر کریمی - آستان قدس
· اطلس ایران، مشترک با محمود طالقانی، برنارد هورکارد و هوبر مازورک، پاریس ۱۳۷۷، فرانسه.
· فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی بهمن ۱۳۶۷،
· مجموعه مقالات سمینار جغرافیا شماره ۱٬۲٬۳٬۴ به کوشش پاپلی یزدی، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس، ۱۳۶۵
· شاخصهای جغرافیائی کشورهای جهان، پاپلی یزدی، حسن فرخی، جغرافیایی ماهوان
· افغانستان - اقوام و کوچ نشینی، مجموع مقالات به کوشش محمد حسین پاپلی یزد، ۱۳۷۲، مشهد.
· افغانستان - جنگ و سیاست، مجموع مقالات به کوشش محمدحسین پاپلی یزدی، ۲۵۰ ص، ۱۳۷۲.
· قناتهای تفت به کوشش محمد حسین پاپلی یزدی و مجید لباف خانیکی انتشارات پاپلی ۱۳۷۲، تجدید چاپ در سال ۱۳۸۸ در ۳۰۰۰ نسخه
· قنات قصبه گناباد به کوشش محمدحسین پاپلی یزدی انتشارات پاپلی ۱۳۷۱، تجدید چاپ در سال ۱۳۸۸
· شازده حمام جلد ۲ و ۳، محمد حسین پاپلی یزدی، نشر پاپلی ۱۳۸۸ چاپ سوم
· شازده حمام، جلد ۴، محمد حسین پاپلی یزدی، نشر پاپلی ۱۳۹۵ چاپ اول
ترجمه
· کوچ نشینان و شبانان، پدیدآورنده: گزاویه دو پلانول، ناشر: سمت - ۱۳۸۳
· قنات، اثر هانری گوبلو، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم - پاپلی یزدی، آستان قدس ۱۳۷۱. تجدید چاپ ۱۳۸۹
· جغرافیای فرهنگی، Paut Claval، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم- پاپلی یزدی
محمد کریم پیرنیا
محمدکریم پیرنیا (۱۲۹۹، یزد - ۱۳۷۶) استاد دانشگاه، محقق، نویسنده، نظریهپرداز معماری ایرانی است.
پیرنیا، زاده ۲۵ شهریور سال ۱۲۹۹ خورشیدی در شهر یزد. وی دوران دبستان را در «مدرسه اسلام» گذراند و بعد از تأسیس مدرسه دولتی، در «مدرسه نمره دو» ادامه تحصیل داد. وی پس از طی دوره علمی در «دبیرستان ایرانشهر» یزد برای ادامه تحصیل به تهران آمد. او با وجود آنکه در زمینه ادبیات تحصیل میکرد و در این زمینه موفقیتهایی نیز کسب کرده بود، ادبیات را رها کرده و در کنکور اولین دوره دانشکده هنرهای زیبا، به دلیل علاقهای که به هنر و معماری داشت شرکت کرد و پذیرفته شد. عدم توجه چندان به معماری ایرانی و تأکید بیشتر بر معماری غربی و آثار اروپایی در دانشگاههای آن زمان، سرانجام پیرنیا را بر آن داشت که تحصیلات خود را دانشکده هنرهای زیبا ناتمام رها کند و به بررسیها و تحقیقات فردی خویش متکی شود و تلاش کرد با بررسی بناها و گفتگو با معماران و استادکاران قدیمی برخی از ویژگیها و اصول معماری ایرانی را مورد شناسایی قرار دهد و به تدریج حاصل تحقیقات خود را در طی مقالاتی که تدوین نمود، در اختیار عموم قرار داد.
محمدکریم پیرنیا در ۹ شهریور ماه ۱۳۷۶ در گذشت. مزار او بنا به در خواست وی در «خانه رسولیان» یزد که در حال حاضر دانشکده هنر و معماری یزد در این مکان قرار دارد، واقع است.
پیرنیا افزون بر معماری، در ادبیات، خوشنویسی، نقاشی و موسیقی نیز دستی داشت، بر زبانهای عربی و عبری مسلط بود، زبان پهلوی را به خوبی میدانست و با خط میخی نیز آشنا بود.
محمدکریم پیرنیا مدتها از سال ۱۳۴۴ تا مدتی پیش از انقلاب به عنوان معاون فنی سازمان حفاظت آثار باستانی در زمینه ترمیم، تعمیر و احیاء بناها و آثار باستانی فعالیت میکرد و مدتی نیز در دانشکده هنرهای زیبا و دانشگاه شهید بهشتی به تدریس معماری ایرانی اشتغال داشت.
محمدکریم پیرنیا کتب و مقالات بسیار در مورد سبکشناسی و معماری اصیل و سنتی ایرانی تألیف کردهاست و بدین دلیل او را پدر معماری سنتی ایران میدانند. او به ویژه تحقیقات پردامنهای بر روی تاق در معماری ایرانی و انواع و سبکهای آن انجام داده بود.
فهرست کتب[ویرایش]
· ۱- راه و رباط، افسر کرامتالله، تهران، انتشارات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی، ۱۳۵۲، چاپ دوم، سازمان میراث فرهنگی، انتشارات آرمین، ۱۳۷۰
· ۲- شیوههای معماری ایران، تدوین غلامحسین معماریان، تهران، نشر هنر اسلامی، ۱۳۸۱
· ۳- گنبد در معماری ایران، گردآوری زهره بزرگمهری، مجله اثر، شماره ۲۰، ۱۳۷۰
· ۴- آشنایی با معماری اسلامی ایران، تدوین غلامحسین معماریان، تهران، دانشگاه علم و صنعت، ۱۳۷۱
· ۵- کتاب هنر دبیرستان، بخش معماری
· ۶- هندسه در معماری، گردآوری زهره بزرگمهری، تهران، سازمان میراث فرهنگی، چاپ دوم ۱۳۷
· ۷- سبکشناسی معماری تدوین غلامحسین معماریان ویراستار علی محمد رنجبر کرمانی سروش دانش (۱۳۸۹)
سید مهدی چیتی
سیدمهدی چیتی (۱۲۷۸، یزد - ۹ آذر ۱۳۸۴) نقاش و مجسمهساز ایرانی بود. او از شاگردان علیاکبر صنعتی بود و عمده هنر نقاشی و مجسمهسازی خود را از او آموخت. چیتی به خاطر به کار بردن سبک نقاشی بر روی مخمل برای علمهای عزاداری و هنر آیینی مشهور شدهاست.
سیدمهدی چیتی فرزند سید علیاصغر در سال ۱۲۷۸ در شهر یزد و در محله میرقطب به دنیا آمد. پس از آن که تحصیلات مکتبی خود را به پایان برد از همان نوجوانی در دکان مسگری به شاگردی مشغول شد. در کودکی با دیدن نقاشیهای سنتی قهوهخانهها و کتب داستانی و افسانهای اسکندرنامه و امیرارسلان به نقاشی علاقهمند شد و به یادگیری نقاشی پرداخت. در سال ۱۳۱۸ برای آموختن هنر راهی تهران شد و در آغاز نزد امجد که در سبزه میدان مغازه نقاشی داشت شاگردی کرد. پس از مدتی به توصیه میرزا محمدحسین نواب نماینده یزد در مجلس شورای ملی به مدرسه کمالالملک معرفی شد که به دلیل سن زیادش از نامنویسی او در مدرسه سر باز زدند. سپس برای مدتی نزد حسین بهزاد آموزش دید تا آنکه به علیاکبر صنعتی معرفی گردید و دورهای نیز به تلمذ نزد وی مشغول بود. صنعتی نیز پعد از مدتزمانی به کرمان بازگشت. چیتی کمتر از دو سال در تهران ساکن بود و بعد از آن به یزد بازگشت.
علی اصغر دادبه
اصغر دادبه (زادهٔ ۱۸ اسفند ۱۳۲۵ در یزد) استاد فلسفهٔ اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه ادبیات دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، همچنین مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشکدهٔ علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال است. اصغر دادبه در سال ۱۳۸۱، در دومین همایش چهرههای ماندگار، بهعنوان چهرهٔ ماندگار در عرصهٔ ادبیات عرفانی و فلسفهٔ اسلامی معرفی شد. او در خرداد سال ۱۳۴۴، پس از اخذ دیپلم، موفق به ادامه تحصیل در دانشگاه تهران در رشتهٔ الهیات، گرایش حکمت و فلسفهٔ اسلامی گردید. پس از دورهٔ کارشناسی، در شهریور ۱۳۴۸ به ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری همان رشته پرداخت و از پایاننامهٔ دکتری خود در خرداد ۱۳۵۹ دفاع کرد.
او مؤلف حدود سیصد مقالهٔ فلسفی، عرفانی، کلامی، و ادبی در دائرةالمعارفها، مجلات دانشگاهی و مجلات غیردانشگاهی است.
تألیف و تصحیح
· کلیات فلسفه
· فخر رازی
· فرهنگ اصطلاحات کلامی (آمادهٔ چاپ)
· الحکمة العرشیة ملاصدرا
ویرایش
· شرکت در تصحیح و تعلیق دیوان نجیب کاشانی
· تصحیح و تعلیق تاریخ کشیکخانه از نجیب کاشانی (آمادهٔ چاپ)
· رسالهٔ منطق هنر شهر (آمادهٔ چاپ)
· شناختشناسی در فلسفهٔ اسلامی (آمادهٔ چاپ)
· نظارت بر تصحیح دیوان ظهیر فاریابی، براساس یادداشتهایی از دکتر امیرحسن یزدگردی
نگارش مقدمه
· سرود آزاد (مجموعه شعر فخرالدین مزارعی)
· مفهوم رندی در شعر حافظ از فخرالدین مزارعی
· حواصیل و بوتیمار از امیرحسن یزدگردی
محمد صادق فاتح یزدی
محمد صادق فاتح یزدی در سال ۱۲۷۷ در یزد متولد شد. او برای تحصیل در رشته مهندسی کشاورزی به کشور هندوستان رفت. در حالیکه نامزدش رقیه غضنفر که جهان صدایش می کردند در یزد منتظر برگشت او بود، به دلیل بیماری همگیر آبله بینایی خود را از دست می دهد. اطرافیان فاتح پس ازبازگشتش از هند به او توصیه میکنند که از ازدواج با جهان صرفنظر کند، اما او به دلیل عشق و علاقه اش به جهان با او ازدواج می کند و این اتفاق مانع عشق آن دو نمی شود.[۲]
پس از آنکه یزد درگیر خشکسالی، قحطی و بیکاری شد، گروه هایی از یزدیان برای یافتن مکانی مناسب به جهت اسکان و سرمایه گذاری به منطقه کرج مهاجرت نمودند، که حضور برخی سرمایه گزاران خیر همچون فاتح یزدی باعث رونق اقتصاد و بازار کار در کرج پیش از انقلاب میشود. او به دلیل عشق به همسرش نام کارخانه ها و باغات خود را جهان نامید.
دارایی ها و اقدامات
وی مالک مجموعه بزرگی از کارخانجات و املاک از جمله کارخانجات روغن جهان، جهان چیت، یخ سازی جهان، پلاستیک سازی آرمه، شرکت آبادانی جهان ,جهان چیت، پتو بافی جهان، چای جهان، صابون جهان، روغن موتور جهان و تعداد زیاد دیگری از اموال منقول و غیر منقول بود و با سرمایه گذاری در بخشها و صنایع مختلف و ایجاد تعداد زیادی فرصت شغلی نقش بسیار مهمی را در اقتصاد کلان کشور و همچنین در عمران و آبادانی شهر کرج ایفا میکرد. بنابر آنچه «کارنامه» نوشته، در سال ۱۳۴۷ تعداد کارگران و کارمندان مجموعه صنعتی و کشاورزی جهان در شهر کرج بالغ بر ۳۰۰۰ نفر بودهاست. فعالیتهای او در کرج تاثیرات مثبت اقتصادی، اجتماعی، ساختار شهری، خدماتی و زیست محیطی در شهر داشتهاست [۳]. کارخانه روغن نباتی جهان، از اموال برادرانِ غضنفر بوده که با انقلاب مصادره شدە. همچنین محمد علی غضنفر در کارخانههای چیت جهان، چای جهان و پشم بافی جهان با آقای صادق فاتح شریک بودند که همه بعد از انقلاب مصادره شدند.
وی همچنین بنیان گذار تعدادی محله واقع در شهر کرج من جمله جهانشهر، کوی کارمندان شمالی، کوی کارمندان جنوبی، چهارصد دستگاه بود که مقدار زیادی از این زمینها را میان کارگران و کارمندان کارخانهها و شرکتهای خود تقسیم نموده بود.[نیازمند منبع] کارخانجات وی همچون سایر صنایع بزرگ پس از انقلاب توسط بنیاد مستضعفان مصادره شد.
تاسیس آموزشگاهها
فاتح دبستان فاتح را در ۱۳۳۵ و دبستان تعاونی جهانچیت را در ۱۳۴۳ هر یک با شش کلاس را ساخت. دو دبستان دیگر نیز یکی در تهران و دیگری در مهرآباد مشهد بنا کرد. دو ساختمان پیکار با بیسوادی برای کارگران و ساکنین محل هم با حمایت سندیکای کارگری انجام شد. تاثیرگذارترین فعالیت آموزشی او، احداث «آموزشگاه حرفهای فاتح» است که امروز به نام مرکز آموزش فنی و حرفهای شناخته میشود. ساخت این آموزشگاه، با توجه به رشد جمعیت و تغییر شیوه معیشت از کشاورزی به صنعت جایگاه ویژهای دارد. این تحولات، در آن سالها به لزوم آموزشهای تخصصی و فنی برای گروههای مختلف مردم دامنزده بود و در ارتقا سطح کیفی و دانش فنی اهالی کرج و در سطحی وسیعتر، منطقه و ایران مؤثر بودهاست. بسیاری از کرجیها از خدمات آموزشی رایگان آن استفاده کردهاند.
دیگر فعالیتها
فاتح فعالیتهای زیادی در انجام کارهای خیر و عامل المنفعه داشته و از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:[۴] ساخت ورزشگاه و یک باب زورخانه، مرکز فنی حرفهای، سردخانه، بیمارستان، دانشکده اقتصاد، پارک، مدرسه در جهانشهر کرج، ساخت یک واحد خوابگاه به متراژ ۳۴۰۰ متر مربع در کوی دانشگاه در سال ۱۳۴۸ و به موارد بی شمار دیگر در سرتاسر ایران.
محمد رضا عارف
دکتر محمد رضا عارف در سال 1330 خورشیدی در خانوادهای مذهبی و اصیل در شهر یزد به دنیا آمد . پدر ایشان حاج میرزا احمد عارف یکی از بازاریان اصیل و سرشناس و از چهرههای محبوب و مردمی و مذهبی یزد و همچنین از خادمان حضرت سیدالشهدا (ع) بودند که مجالس روضهخوانی و روشنگری منزل ایشان در شهر یزد در سالهای پیش و پس از انقلاب بهعنوان پایگاه دانشجویان، دانشگاهیان و فرهیختگان یزد به حساب میآمد.
ویژگی بارز محمد رضا عارف در کودکی نبوغ ذاتی وی در علم ریاضی بود، آنچنان که در سن 5 سالگی مسلط به حساب سیاق بود و پس از آن نیز درخشش بینظیر وی در درس ریاضی چنان بود که توانست در مسابقات ریاضی کشور در رامسر در سال 1348 رتبه اول کشوری را به دست آورد و در کنکور سراسری رشتهی ریاضی سال 1349حائز رتبهی دوم کشوری شده و پس از تحصیل در رشتهی مهندسی برق دانشکدهی فنی دانشگاه تهران و موفقیت در کسب رتبهی اول این دانشکده در سال 1354 با معدل 3/91 از 4 از آن دانشکده فارغالتحصیل شود.در همان سال با استفاده از بورس تحصیلی دانشگاه صنعتی اصفهان برای ادامهی تحصیل راهی امریکا شد و در سال 1355 با اخذ مدرک کارشناسی ارشد و در سال 1359 با اخذ مدرک دکترای برق مخابرات هردو از دانشگاه استنفورد با معدل 4 از 4 به میهن بازگشت .
دکتر محمد رضا عارف از همان بدو ورود به کشور با توجه به شرایط حساس پس از انقلاب و وقوع جنگ تحمیلی و نیاز کشور به مدیران آگاه و متخصص شروع به خدمت در دستگاههای مختلف دولتی چون شرکت مخابرات و وزارت فرهنگ و آموزش عالی کرد.در سالهای 73 تا 76 در سمت ریاست دانشگاه تهران حضوری درخشان داشت. پس از آن نیز در کابینهی دولت اصلاحات در سالهای 76 تا 79 بهعنوان وزیر پست و تلگراف و تلفن مشغول به خدمت شد و در سالهای 79 تا 80 به عنوان معاون رییس جمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور به فعالیت خود ادامه داد .و در سالهای 1380 تا 1384 بهعنوان معاون اول رییس جمهور برگزیده شد.
علاقهمندی فراوان دکتر عارف به علم و دانش سبب شد که وی علی رغم مشغولیتهای مدیریتی در تمام این سالها، بهعنوان استادی برجسته در دانشگاه صنعتی اصفهان و صنعتی شریف و سایر دانشگاهها با هدایت بیش از 110 پایاننامهی دکترا و کارشناسیارشد و تدریس در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به فعالیتهای علمی خود ادامه دهد.
وی به عنوان یکی از نظریهپردازان مطرح جهان در نظریه اطلاعات موفق به معرفی شبکهی مخابراتی معروف Aref Network شد و در راستای گسترش علم مخابرات در کشور اقدام به راهاندازی دکترای برق-مخابرات در دانشگاههای تربیتمدرس، صنعتی اصفهان،یزد و چند دانشگاه دیگر نمود.
تالیف،تحقیق،ترجمه:
ترجمهی کتاب سیستمهای مخابراتی دیجیتال و آنالوگ که در سال 69 بهعنوان کتاب سال انتخاب شد.
ترجمهی کتاب سیگنالها و سیستمها .
ترجمهی کتاب سیگنالهای تصادفی .
تالیف و یا ارائهی بیش از 280 مقالهی علمی
سابقهی فعالیتهای سیاسی قبل از انقلاب :
فعالیت سیاسی و مشارکت در برگزاری جلسات مذهبی در دوران دانشجویی در دانشگاه تهران
دستگیری توسط کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک در سال 1354
عضویت و فعالیت رسمی در انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا از 1354 تا 1359
خدمات پس از انقلاب :
معاون طرح و توسعهی شرکت مخابرات ایران 1360-1359
سرپرست شرکت مخابرات ایران 1360
معاون دانشجویی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1361-1360
معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1362-1361
قائممقام و معاون هماهنگی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1363-1362
معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی 1369-1368
مشاور آموزشی و قائممقام وزیر در هیات ممیزهی مرکزی و رئیس شورای هماهنگی هیاتهای امنای دانشگاهها و موسسات آموزش عالی و پژوهشی 1373-1369
رییس دانشگاه تهران 1376-1373
وزیر پست و تلگراف و تلفن 1379-1376
معاون رییسجمهور و رییس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور 1380-1379
معاون اول رییسجمهور 1384-1380
عضو پیوستهی فرهنگستان علوم ایران
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
رییس انجمن رمز ایران
رییس انجمن علمی کنترل و فرماندهی ( (C4Iایران
رییس انجمن علمی شبکههای هوشمند انرژی ایران
رییس گروه علوم مهندسی فرهنگستان علوم ایران
رییس بنیاد پیشبرد علم و فنآوری ایران (FAST-IRAN)
رئیس هیات موسسه بنیاد امید ایرانیان
عضو موسس بنیاد باران
مهدی ناظمی
مهدى ناظمى به سال 1289 شمسى در شهرستان یزد و در خانوادهاى متدین و سرشناس متولد شد. جد ناظمى، مرحوم حاج محمدصادق ناظمالتجار، در زمان ناصرالدین شاه قاجار، از تهران براى نظامت، ادارهى یزد انتخاب گردید و وى پس از رفتن به محل مأموریت، اولین كار خیر و بزرگى كه انجام داد، ساختن دهى به نام صادقآباد در دو فرسنگى یزد بود و با حفر قنوات و ایجاد تأسیسات رفاهى و عامالمنفعه بسیار موجب آبادانى قسمتهاى بزرگى از صحراى آن زمان یزد گردید و نصف این ده را جزء موقوفات حضرت امام حسین (ع) قرار داد.
مهدى ناظمى بیش از هشت سال نداشت كه در مجلس جشنى با سنتور و صداى سحرانگیز آن آشنا شد و این اولین اثرى بود كه این ساز در وى به جاى گذارد و با پولى كه جمعآورى كرد از «زادور ارمنى» كه در یزد به ساختن سهتار و سنتور مشغول بود و كارش خیلى خوب بود سنتورى خریدارى كرد و در منزل نزد خود به نواختن مىپردازد ولى چون خانوادهى وى بسیار مذهبى بودند و پدرش معتقد بود به جاى نواختن ساز به درس و مشق باید برسد لذا سنتور وى را زیر پاها لگد كرد و شكست.
چند سال از این ماجرا سپرى شد تا با خانواده به اصفهان رفتند و در آن شهر اقامت گزیدند. در اصفهان به مرور زمان با دوستان هنرمندى مثل جلیل شهناز آشنا مىشود. روزى جلیل شهناز به وى مىگوید: «ناظمى تو پدر مرا مىشناسى؟» وى در جواب مىگوید نه. و او به ناظمى مىگوید: مىبرمت نزد پدرم تا آشنا شوى و در ضمن قدرى براى شما سنتور بزند. ناظمى پس از آشنایى با شعبانخان پدر جلیل شهناز و گوش دادن به پنجهاى از ساز او شیفته و شیداى سنتور و به قول خودش این «ذوذنقه» گردید و تا امروز وى عاشق و سنتور معشوق او مىباشد.
روزى صداى آواز تاج همراه با ویولن استاد صبا و سنتور حبیب سماعى را از رادیو در اصفهان مىشنود و تصمیم مىگیرد كه به تهران رفته و از نزدیك حبیب سماعى را ملاقات نماید.
در تهران، مهدى ناظمى با زحمات فراوان موفق به یافتن سماعى و آشنا با او مىشود و شروع مىكند نزد وى مشق سنتور و تعلیم گرفتن، باید یادآور شد كه حبیب سماعى حوصله تعلیم شاگرد را نداشت و پس از چند جلسه كه به شاگردى تعلیم مىداد او را رها مىكرد و در كلاس او پیش از آن كه محل تعلیم و تعلم باشد، محفل انس و دوستى بود زیرا بیشتر مواقع هنرمندانى چون ابوالحسنخان صبا، نورعلىخان برومند، ابراهیمخان منصورى، حسین یاحقى، مرتضى عبدالرسولى، قباد ظفر دور هم جمع مىشدند و صحبتها داشتند دیگر وقتى براى حبیب جهت تدریس به شاگردان باقى نمىماند. به همین دلیل هم از شاگردان شاخص حبیب سماعى بیشتر از مهندس قباد ظفر و مرتضى عبدالرسولى نام برده مىشود.
در آن روزگار ساخت سنتور روى اصول و قواعد درست هنوز پیشرفت چندانى نكرده بود و سنتور خوب و خوش صدا كه روى حساب و كتاب ساخته شده باشد از تعداد پنج یا شش در سراسر كشور تجاوز نمىكرد و لذا روزى ناظمى به سماعى مىگوید ساز خوب وجود ندارد و ساز بد هم در دسترس همگان قرار ندارد چه باید كرد و دوستداران این ساز چه باید بكنند؟ سماعى در جواب به وى مىگوید تو یكى از اتاقهاى خانهى خود را به ساختن سنتور اختصاص بده و در ساخت آن من شما را كمك مىكنم و از این زمان به بعد بود كه استاد مهدى ناظمى وارد مرحلهى جدیدى از زندگى هنرى خود شد و صنعت سنتورسازى كشور نیز وارد دوران و تحول بزرگ و سازنده گردید به طورى كه سنتورهاى این استاد فرزانه و بزرگ نظیر ندارد زیرا گذشته از آن كه سنتورهاى ایشان بسیار ظریف، زیبا و شكیل ساخته مىشوند همگى داراى صدایى صاف و یكنواخت مىباشند كه اگر نوازنده درست مضراب بزند، صداى بین تمام خركها یكسان مساوى است و این امتیاز بزرگ و عالى را سنتورهاى ناظمى دارا مىباشد. سنتورهاى ساخت وى علاوه بر ایران كه مشتاقان فراوان دارد در بسیارى از ممالك جهان در دست هنرمندان است و آن را چون جان شیرین گرامى مىدارند.
مهدى ناظمى علاوه بر ساختن سنتور و تبحر در آن در نوازندگى این ساز پنجهاى شیرین و گوشنواز دارد و نوار و صفحاتى نیز با تاج اصفهانى و سعادتمند قمى و جلیل شهناز در «بیات ترك»، «ابوعطا»، «شور»، «سهگاه»، «دشتى» دارد. وى مردى است متدین و خوشبیان و برخورد، آشنا به زبان انگلیسى و داراى خط خوش و زیبا و پس از ازدواج خداوند دخترى به وى عنایت فرمود كه ناظمى به او سخت دلبند است.
این هنرمند گرانقدر در 1 خرداد 1376 در تهران درگذشت.
دکتر جلال مجیبیان
دکتر جلال مجیبیان سال 1304 شمسی در یزد به دنیا آمد. پدرش بنا بود.روزهای نخستین زندگی این پزشک زمانی بود که در یزد خیلی از نوزادان و مادران بعلت نبود امکانات و نیروی متخصص و ماهرهنگام وضع حمل و زایمان فوت می کردند. جلال به سفارش پدر دانشجوی رشته پزشکی شد و در دانشگاه تهران تحصیل کرد. وی درهمه روزهای طبابت و پزشکی همیشه یار و یاورمحرومان و نیازمندان بود و به آنان توجه ویژه ای داشت. با تلاش زیاد اولین بیمارستان خصوصی را در یزد راه اندازری کرد و همیشه سعی میکرد بهترین و مجهزترین امکانات روز را برای درمان بیماران به کارگیرد تا جائیکه خیلی از اولین های علم پزشکی ایران به دست او و در بیمارستان او رقم خورد. خرید اولین مونیتورینگ جنین از امریکا،اولین تعویض خون نوزاد ،مهارت و تخصص بی نظیر در سونوگرافی زنان گوشه ای از زحمات این پزشک حاذق یزدی است.
راه اندازی بیمارستان دکتر مجیبیان
در سال ۱۳۴۲در خیابان رهنمون بیمارستان دکتر مجیبیان ساخته شد. این بیمارستان به صورت تخصصی در زمینه زنان و زایمان ایجاد شد و تا به حال بیش از ۱۵۰ هزار گواهی ولادت در بیمارستان توسط خود دکتر یا پزشکان همکار صادر شده است. اولین مورد تعویض خون در یزد در بیمارستان مجیبیان انجام شد. برای اولین بار درمان یرقان نوزادی در این بیمارستان شروع شد؛ با آنکه به دلیل تازه بودن روش، استفاده از آن کامل نبود. زایمان بدون درد با تزریق نخاعی نیز در این بیمارستان انجام شد. همچنین لاپاروسکوپی، هیستروسکوپی، کلپوسکوپی، سونوگرافی، داپلر و داپلر رنگی و دومین سیستم IVF در یزد ارمغان این بیمارستان برای مردم یزد است.
دکتر میگوید :
من در خانواده فرزند هشتم بودم و مادرم برای به دنیا آوردن من بسیار سختی کشید. چراکه ممکن بود جان خود را از دست بدهد. به یاد دارم وقتی که کوچک بودم همیشه مادرم یادآوری میکرد که برای زایمان من چه دردی کشیده است. شاید این موضوع یکی از مهمترین انگیزه های من برای یافتن اطلاعات در مورد زایمان بود و همیشه دوست داشتم به مادرانی که برای متولد شدن فرزندانشان جان خود را از دست میدادند، کمک کنم. این خود باعث شد در سال ششم، این رشته را از روی علاقه انتخاب کنم و آن را ادامه دهم. یکی از مهمترین سفارشات او به همکارانش توجه و رسیدگی مناسب به بیماران بود و در رسیدگی و احقاق حق بیماران با کسی تعارف نداشت . این همه علم و عشق و دلسوزی به جایی رسید که توجه خیلی از بیماران در استان های مختلف کشور به یزد و بیمارستانهای یزد جلب شد و امروز بیش از 40 درصد از مراجعه کنندگان به بیمارستان هایی چون مجیبیان افرادی غیر بومی هستند. مجیبیان حتی همین اواخر در سن 92 سالگی هم برای درمان بر بالین بیماران حاضر می شد. در همین سن و سال اهل مطالعه و ورزش هم بود و از همه اینها مهمتر این که او چند دانشجوی بورسیه ای داشت.دانشجویان مستعد اما نیازمندی که با کمک و حمایت دکتر مجیبیان تحصیل کردند و مدارج بالای علمی را طی نمودند .
سرانجام این پزشک خدوم و مردمی در 11 مرداد سال 96 دعوت حق را لبیک گفت و در وصیت نامه اش از همه مردم خواست به جای آوردن دسته های گل و نصب بنر هزینه مربوطه را خرج آزادی زندانیان نیازمند و درمان کودکان سرطانی کنند. از این پزشک خوشنام یزدی دو فرزند به یادگار مانده که هردو در حرفه پزشکی در حال خدمت هستند.
دکتر احمد روستا
دکتر احمد روستا در هفدهم فرودین ماه سال ۱۳۲۷ و در شهر یزد دیده به جهان گشود. ایشان مدرک دکترای مدیریت خود را از دانشگاه برادفورد انگلستان در سال ۱۹۷۹ میلادی (۱۳۵۷ خورشیدی) اخذ نمود. ایشان عضو رسمی هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی – دانشکده مدیریت و حسابداری می باشد.
کافی است دانشجوی رشته های مدیریت و حسابداری بوده باشید یا اینکه مقداری در رابطه با « بازاریابی » کنکاش کرده باشید تا نام دکتر احمد روستا، استاد شناخته شده بازاریابی به گوش تان خورده باشد. احمد روستا، عضو هیأت علمی دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی و شناخته شده ترین استاد بازاریابی ایران است.
او ترجمه های فراوانی در مورد خاطرات بازاریابان و اصطلاحات و دستورالعمل های عامیانه بازار یابی با کمک دانشجویانش انجام داده است .
ایشان با بیش از ۳۵ سال سابقه تدریس، تحقیق و مشاوره در امور مدیریت، بازاریابی، صادرات و مدیریت استراتژیک به عنوان یکی از برترین اساتید بازاریابی کشور شناخته شده اند.
سوابق آکادمیک
· هیات علمی دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه شهید بهشتی
· عضو هیات علمی مدرسه عالی بازرگانی و عضو مدعو دانشگاه های مختلف کشور: صنعتی شریف، علامه طبابائی، دانشگاه تهران، دانشگاه علم و صنعت، دانشگاه امیرکبیر و…
· عضو انجمن علوم مدیریت ایران
سوابق اجرایی
· موسس و مدیر عامل اولین شرکت تحقیقات و مشاوره بازاریابی به نام راستابین
· مدیر عامل و رئیس هیات مدیره شرکتهای دولتی و خصوصی
· موسس اولین سایت جامع مدیریت به نام باشگاه مدیریت
· مشاور پروژه های مختلف برای وزارتخانه ها نهادها و شرکتهای دولتی و خصوصی
آثار
· کتاب مدیریت بازاریابی
· کتاب تحقیقات بازاریابی
· کتاب رفتار مصرف کننده
· کتاب با بزرگان بازاریابی
· کتاب فروش در دوران بحران
· کتاب کسب و کار سبز
· کتاب از رویا تا واقعیت
دکتر محمود فتوحی فیروزآباد
دکتر محمود فتوحی فیروزآباد در سال ۱۳۳۸ در فیروزآباد شهرستان صدوق واقع در 10 کیلومتری یزد چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را به ترتیب در فیروزآباد و رضوانشهر به اتمام رساند. سپس به عنوان دانش آموز نمونه از فیروزآباد دوران متوسطه را در مدرسه زرگران یزد گذراند. پس از اخذ دیپلم از دبیرستان اسلامی زرگران یزد تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه صنعتی شریف آغاز کرد. در سال ۱۳۶۴ در رشته مهندسی برق گرایش قدرت با رتبه اول از این دانشگاه فارغ التحصیل شد.
در سال ۱۳۶۵ دوره کارشناسی ارشد را در دانشکده فنی دانشگاه تهران شروع کرده و همزمان در معاونت سازندگی و آموزش (دفتر آموزش) وزارت نیرو به عنوان کارشناس انتقال و توزیع مشغول به کار شد. پس از موفقیت در امتحان اعزام و اخذ بورس تحصیلی از وزارت علوم تحقیقات و فناوری تحصیلات خود را در دانشگاه ساسکاچوان کانادا آغاز کرد و موفق به اخذ درجه کارشناسی ارشد و دکترا از آن دانشگاه شد. از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ در دانشگاه ساسکاچوان به عنوان فوق دکتری و استاد مشغول تحقیق و تدریس بود. وی در حال حاضر استاد تمام دانشکده برق و رئیس دانشگاه صنعتی شریف می باشد.
فعالیت ها و تجربیات اجرایی
رئیس دانشکده مهندسی برق از سال 1384 تا 1393
مدیر گروه سیستم های قدرت از سال 1382 تا 1384
نایب رئیس انجمن شبکههای هوشمند انرژی ایران
عضو شورای پایایی شبکه برق کشور از سال 1387 تا 1391
مجري بیش از 25 پروژه صنعتي
مشاور شرکت مدیریت شبکه برق کشور در پایایی و امنیت شبکه، از سال 1389 تا 1393
عضو هیئت مدیره شرکت مدیریت شبکه برق ایران از سال 1389 تا 1393
جوایز و افتخارات
برنده جایزه شانزدهمین جشنواره بینالمللی خوارزمی 1382
برنده مدال طلای سازمان حمایت از داراییهای فکری 1382
پژوهشگر برتر دانشکده مهندسی برق 1390
پژوهشگر برتر کشور در زمینه فنی و مهندسی 1391
انتخاب به عنوان عضو ممتاز انجمن جهانی مهندسین برق و الکترونیک1392IEEE Fellow
برنده جایزه علامه طباطبایی 1393
انتصاب به عنوان عضو شورای بنیاد ملی نخبگان توسط معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد ملی علوم و فناوری نخبگان1393
پژوهشگر برتر دانشکده مهندسی برق 1394
برگزیده به عنوان 1% دانشمندان برتر جهان از طرف ESI و سایتScience Thomson Reuters ISI1394
دکتر حاجب مرتاض
حاجب مرتاض متولد ۱۳۱۰ استان یزد، پدرش میرزا عزیزالله مرتاض تاجر و وکیل و دانش آموخته مدرسه دارالفنون، که در دبیرستان کیخسروی یزد زبان انگلیسی تدریس می نمود. حاجب مرتاض در سال ۱۳۲۹ شمسی به دانشگاه علوم پزشکی تهران وارد شد و برای ادامه تحصیل شهر یزد را به مقصد تهران ترک کرد.
وی دوران دانش جویی خود را زیر نظر پروفسور یحیی عدل پدر جراحی ایران و دوران آموزش جراحی را در بیمارستان سینا طی نمود. جراحی در آن زمان شامل تمام موارد جراحیها میشد.
وی در سال ۱۳۴۳ با سفر به آمریکا و انگلستان تکنیک جراحی استخوان مدرن و جراحی عمومی فرا گرفت. در سال شروع فعالیت دکتر در بیمارستان گودرز این مرکز را با ساخت ۶ تختخواب آغاز و در طول ۲۷ سال فعالیت دکتر در آنجا تا سال ۱۳۶۷، بر اثر توسعه و رونق آن، به ۲۵۰ تختخواب افزایش یافت. بعد از آنکه بیمارستان گودرز با مدیریت دکتر مرتاض به وضعیت مطلوبی رسید، حاجب به فکر احداث بیمارستانی در یزد افتاد همان وعدهای که در دوران همکاری به پروفسور عدل داد در سال ۱۳۷۰ کلنگ احداث بیمارستان مرتاض توسط پروفسور عدل زده شد. این بیمارستان مجهز نمونهای کوچک از بیمارستانهایی است که در انگلستان است زمین احداثی آن، با مساحتی حدود ۱۵ هزار متر مربع و زیر بنای ۱۶ هزار متر مربع، در ۵ طبقه احداث گردید. این مرکز درمانی در ۲۳ بهمن ماه سال ۱۳۸۲ رسماً افتتاح شد و مورد بهره برداری قرار گرفت. اقدام ارزشمندی که دکتر حاجب مرتاض انجام داد وی را به عنوان یک کارآفرین نمونه در نظام سلامت ایران معرفی کرد بر اثر کارآفرینی وی ۵۷۰ نفر در بیمارستان مرتاض مشغول به کار میباشند. نام دکتر مرتاض بقدری برای یزدیان و حتی افراد دیگر در ایران آشناست که هرکس میشنود بی اختیار نام بیمارستان مرتاض که اقدام با ارزش و خداپسندانه او برای یزدیان به حساب میآید، ذهنش خطور میکند. او همان پزشک میهن دوستی است که از هزار فرسنگ راه دور، از میان ناز و نعمتی که آمریکائیان و اروپاییها برای نگه داشتن او، به پایش ریختند و نثارش میکردند، با غیرت و تعصب ایرانی و یزدی قامت برافراشت؛ بنام ایران بزرگ برگشت. دکتر مرتاض میگوید نهراسیدن از شکست کلید موفقیت است.
دکتر حاجب مرتاض که از سوی انجمن علمی جراحان عمومی ایران به عنوان جراح پیشکسوت سال ۹۰ انتخاب شد
افتخارات
· در سال ۱۳۴۰ بیمارستان گودرز یزد را با ۶۰ تختخواب راه اندازی نمود.
· در سال ۱۳۵۰ زایشگاه لعل فیروز را با ۴۰ تختخواب احداث نمود.
· در سال ۱۳۵۵ بخش مدرن و مجهز مراد را با ۱۶۰ تختخواب راه اندازی و افتتاح نمود
· در سال ۱۳۴۳ برای ادامه تحصیلات پزشکی به انگلستان و آمریکا رفت.
· در سال ۱۳۶۴ دانشکدهٔ پزشکی علیابن ابی طالب وابسته به دانشگاه آزاد با مسؤولیت وی به عنوان اولین رئیس دانشکده راهاندازی شد و با جلب پزشکان و استادان معروف مانند دکتر رجحان، دکتر مستقیمی و دکتر فرح شادان مورد توجه همگان قرار گرفت و فارغ التحصیلان آن دوران اغلب دوره تخصصی و فوق تخصصی را پشت سرگذاشته و در نقاط مختلف ایران به درمان بیماران مشغول میباشند.
در سال ۱۳۸۲ بیمارستان ۱۲۰ تختخوابی «مرتاض» در زمینی به مساحت ۱۵ هزار متر مربع و زیربنای ۱۶ هزار متر مربع افتتاح گردید. هماکنون ۱۲۴ پزشک متخصص و فوق تخصص و ۲۰ نفر پزشک عمومی و 620 نفر پرسنل در این بیمارستان به درمان بیماران استان یزد و استانهای هم جوار مشغول میباشند.